امام حسین
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو







ساعت1








  عید غدیر   ...

 

عید غدیر

اوصاف علی به هر زبان باید گفت
این ذکر به پیدا و نهان باید گفت
در جشن ولی عهدی مسعود علی
تبریک به صاحب الزمان باید گفت

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت



[یکشنبه 1396-06-19] [ 01:28:00 ب.ظ ]





  معرفی کتاب   ...

 

معرفی کتاب

نویسنده: آقای حمید حسام
ناشر: صریر
موضوع كتاب: تاریخ
موضوع كتاب: ادبیات
نوبت چاپ: اول
تاریخ چاپ: ۱۳۹۳

«آب هرگز نمی‌میرد» خاطرات جانباز میرزامحمد سلگی از فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین که با قلم حمید حسام به رشته تحریر درآمده است. این کتاب در سال ۱۳۹۳ توانست جایزه نخست جشنواره جلال آل احمد را از آن خود کند.

هشت سال جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام، علیه ملت بزرگ ایران، بی‌شک از دوران طلایی و پرافتخار مردمان این مرز و بوم است که انعکاس هرکدام از حوادث آن می‌تواند، چراغ راه و وسیله‌ای برای شناخت بیشتر آیندگان باشد. مگر نه این‌که، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران فرموده‌اند:

«از جنگ یک تصویر باشکوه، لیکن دوری در جلو چشم همه بود. باشکوه بود. باعظمت بود. اما مثل تابلویی که در بالا گذاشته باشند و آدم از دور بخواهد به آن نگاه بکند، این کتاب‌ها آمده‌اند ریزه‌کاری این تابلو را کشانده‌اند جلو و حالا انسان می‌تواند آن را از نزدیک ببیند.»

بی‌شک مرور حوادث جنگ تحمیلی از دریچه نگاه میرزامحمد، می‌تواند ما را بیش از پیش به زیبایی‌های آن تابلوی نقاشی نزدیک‌تر کند.

 در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم:

اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۳، به انصار الحسین ابلاغ شد که به جنوب برود. این اولین حضور تیپ ما در جنوب بود.

گردان حضرت اباالفضل، پس از عملیات، دوباره سازماندهی شد و نیروی جدید گرفت. بهترین خبر در این مقطع اعلام آمادگی حاج رضا زرگری برای پیوستن به گردان بود. از این خبر بسیار خوشحال شدم البتّه با تمام علاقه و ارادت به او، خجالت می‌کشیدم که در گردان حضرت اباالفضل به عنوان جانشین گردان کار کند. حاج رضا در عملیات مسلم بن عقیل فرمانده گردان و من فرمانده گروهان بودم.

هر چه بود، من آمدن او را به حساب ارادت به نام مقدس سقای کربلا گذاشتم و با خودم عهد کردم که هیچگاه از جایگاه فرماندهی با او صحبت نکنم و حُرمت او را مثل یک برادر پاس بدارم. به ویژه وقتی شنیدم که با اصرار، فرمانده تیپ را متقاعد کرده که به گردان بیاید. در چشم و دلم بیشتر از گذشته بزرگ شد.

با آمدن آقای زرگری، احساس کردم جای خالی همه شهدای گردان در دو عملیات والفجر۲ و والفجر۵، پُر شد. او با تجربه بالایی که داشت، کار آموزش و سازماندهی گردان را شروع کرد و من با جانشین ستاد تیپ، حاج رضا شکری‌پور برای استقرار در جنوب، از سر پل ذهاب به سمت اهواز حرکت کردیم.

www.taaghche.ir

موضوعات: معرفی کتاب  لینک ثابت



[یکشنبه 1396-06-05] [ 12:40:00 ب.ظ ]





  سالروز ازدواج حضرت علی (ع) وحضرت فاطمه (س)   ...

حضرت علی و حضرت فاطمه

امشب به روی مرتضی ، لب های زهرا خنده کرد

آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-06-01] [ 12:30:00 ب.ظ ]





  سالروز ازدواج حضرت علی (ع) وحضرت فاطمه (س)   ...

سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه

 

امشب صدف بر گوهری  یک بحر گوهر می دهد

یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد

تبریک گو بر مصطفی جبریل از دادار شد

زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد

موضوعات: مناسبتها  لینک ثابت



 [ 12:30:00 ب.ظ ]





  دل نوشته   ...

آب فرات

 

اي آب فرات از كجا مي آيي؟

ناصاف ولي چه با صفا مي آيي! خود را نرساندي به لب خشك حسين،

ديگر به چه رو به كربلا مي آيي.

موضوعات: دل نوشته  لینک ثابت



[شنبه 1396-05-28] [ 11:07:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم