موضوع :
نقش حزب الله در نظام سياسي لبنان
تهيه و تنظيم :
رقيه بابايي چگينی
تحميديه :
خدايا ثنا را با ستايش تو آغاز مي كنم و تو به مَنَّ خود راهنما به راه درست هستي و يقين كرده ام كه در جايگاه گذشت و بخشش بخشاينده ترين بخشيندگاني و در مقام عقاب و انتقام سخت گيرترين عقاب كنندگاني و در جايگاه كبريا و عظمت بزرگترين جبّاراني خدايا اذن دعا و مسئلتم دادي پس اي شنوا بشنو ستايش مرا و اي بخشاينده برآور خواهش مرا و اي درگذرند در گذر از لغزشم و آن را به حساب نياور .
اي معبود من چه اندوه ها كه برطرف كردي و چه غمها كه برگرفتي و چه لغزشها كه از آن درگذشتي و چه رحمتها كه گستردي و چه حلقه هاي بلا كه گشادي .
تقديم :
تقديم به پيشگاه بنيانگذار مقاومت اسلامي امام خميني (ره) ، شهداي مظلوم و گمنام مقاومت اسلامي لبنان – فرمانده مقاومت : حجت الاسلام سيد حسن نصرالله و تمامي زنان و كودكان و سالمنداني كه خونشان براثر تجاوز وحشيانه به لبنان به ناحق بر زمين ريخته شد .
تقدير :
اينكه به حكم : من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق
برخود فرض مي دانم از يكسري سروراني كه مرا در تهيه اين نوشتار ياري كرده اند قدرداني نمايم
نخست از استاد ارجمند سركار خانم عبداللهي – ديگر از مسئولان كتابخانه علامه رفيعي – پدر و مادرم .
چكيده
اگر چه حزب الله در بدو امر جهت اخراج اشغالگران صهيونيست از خاك لبنان تأسيس شده بود امّا به موازات آنكه اين تشكيل سياسي – مذهبي از رشد افزون تري برخوردار گرديد بنا به اهميّت اسلامي – عقيدتي اش يك سوي اهداف سياسي – اجتماعي نيز در عرصه لبنان براي خود ترسيم نمود به همين علّت هنگامي كه در دهه 90 ميلادي زمينه براي حضور حزب در نظام سياسي لبنان فراهم شد حزب با تمام نيرو در اين عرصه هم وارد شد و همانند فعاليّت هاي موفقيّت آميز نظامي در عرصه سياست هم با به دست آوردن كرسي هاي زيادي در پارلمان راه را براي تحقق مصالح و آرمانهاي شيعيان هموارتر كرد همچنين با شركت در كابينه دولتها توانست نقش خود را در دفاع از حقوق مستضعفين لبنان بهتر ايفا كند . به نظر مي آيد كه حزب الله نقش چشمگيري در نظام سياسي لبنان داشته باشد . نوع گرد آوري مطالب به صورت كتابخانه اي بوده و روش تحقيق توصيفي – تحليلي – سياسي است.
بخش اوّل : تولد حزب الله
بخش دوم : حزب الله در نظام سياسي لبنان
واژگان كليدي :
حزب الله
نظام
سياسي
با توجّه به مطالبي كه در فصول گذشته آمد مي توان به اين نتيجه رسيد كه حزب الله در سالهاي اخير با شركت در پارلمان و كابينه دولتها نقش مؤثري در نظام سياسي و تصميمات دولت در سطح داخلي داشته و دارد اين گسترش بعد سياسي حزب الله در داخل لبنان باعث بهبودي وضعيت اجتماعي و سياسي شيعيان لبنان در مقايسه ي ديگر گروههاي لبناني است كه در نتيجه آنچه كه در اين تحقيق آمد فرضيه اوليه به اثبات مي رسد كه اين نتيجه در واقع در تأييد فرضيه است .
مقد مه
حزب الله بزرگترين و پرآوازه ترين حزب سياسي در لبنان و چه بسا مشهورترين جنبش اسلامي در جهان است توجّه جهانيان به اين حزب به دليل 18 سال مبارزه نظامي بر ضد نيروهاي اشغالگر اسرائيل در جنوب لبنان فزوني گرفت .
پيروزي غير قابل انكار حزب الله بر اسرائيل كه به عقب نشيني نيروهاي نظامي اسرائيل از جنوب لبنان در مي 2000 منجر شد ، اين جنبش را در كانون توجّه رسانه هاي جهاني جاي داد تاريخچه پرفراز و نشيب پيدايش حزب الله لبنان حاوي درسها و آ«وزه هاي فراوان است اين حزب در ميان احزاب متعدد و گوناگون لبنان حزبي است كه به علّت مبارزه عليه اشغالگري دسمن خارجي به وجود آمده و در واقع « مولود مقاومت » به شمار مي آيد .
استراتژي روشن اين حزب در خصوص « محور بودن مقاومت عليه اشغالگري »باعث گرديد تا اين حزب حتي الامكان خود را از منازعات قدرت در صحنه سياسي و يا نظامي لبنان دور نگه دارد اين استراتژي دستاورد مهم شكستن اسطوره نظامي اسرائيل و آزاد سازي جنوب لبنان از اشغال اسرائيل بود اما بعد از شكست اسرائيل شاهد تغيير اين استراتژي حزب الله و حضور روزافزون اين حزب در عرصه سياسي لبنان بوديم اين حضور كه شاهد پررنگ تر شدن آن هستيم ما را بر آن داشت تا به طور هرچند مختصر و اجمالي به علت اين تغيير استراتژي و چگونگي حضورحزب الله درعرصه هاي مختلف سياسي لبنان و نقش حزب الله در انسجام و يكپارچگي لبنان بپردازيم .
كليات تحقيق
1- تعريف و تبين موضوع
2- اهميّت و ضرورت تحقيق
3- اهداف و فوائد تحقيق
4- پيشينه تحقيق
5- سؤالات تحقيق
6- فرضيه
7- روش تحقيق
8- ساختار تحقيق
9-واژگان كليدي
10- مشكلات و محدوديتهاي تحقيق
تعريف و تبين موضوع :
نقشي كه حزب الله در نظام سياسي لبنان ايفا كرده چه تأثيري دارد ؟
حزب الله در ابتدا نهاد تشكيلاتي بود كه براثر توسعه و پيشرفت به صورت حزب درآمده است .
ما در اين تحقيق حزب الله را به عنوان نماينده شيعيان لبنان مي دانيم و مشاركت و فعاليت حزب الله را در عرصه سياسي لبنان به منزله ي مشاركت شيعيان در لبنان است براي درك بهتر مباحث مطرح شده در اين تحقيق نگاه اجمالي به تاريخچه تشكيل حزب الله ، آغاز ورود شيعيان به عرصه سياسي – اهداف سياسي رهبران آن مواضع سياسي مشترك با ديگر احزاب مختلف و همچنين نگاهي به قانون اساسي لبنان در ميزان مشاركت مذاهب مختلف در عرصه سياسي لبنان خواهيم داشت .
اهميّت و ضرورت تحقيق :
اهميّت : شايد حزب الله قوي ترين و موفق ترين و مشهورترين حزب مسلمان در جهان باشد بنابراين بررسي اين حزب و بررسي ابعاد اين موفقيّت حزب الله به خصوص براي جوامع مسلمان كه امكان فعاليّت هاي حزبي و سياسي به طور آزادانه در آنها وجود دارد از اهميّت به سزايي برخوردار است .
ضرورت : در دوران كنوني به خصوص بعد از واقعه 11 سپتامبر كه مسلمانان در مذام اتهام قرار گرفته و با عنوان تروريست خوانده مي شوند با بررسي نقش حزب الله و بررسي نقش سياسي آن در كشور لبنان به عنوان حزبي مسلمانان ( شيعي ) در كشوري با نظام سياسي غير اسلامي همواره به دموكراسي پاينده بوده و مانند احزاب سياسي غرب براي رسيدن به اهداف حزب دموكراسي را زير پا نمي گذارد و اين شايد يكي از پاسخهايي باشد به دولتهاي غربي كه چنين ادعايي دارند .
اهداف و فوائد تحقيق :
فوائد : حزب الله مي تواند الگوي موفق و مناسبي براي مشاركت احزاب اسلامي در كشورهايي با نظام سياسي غير اسلامي باشد براي احياء حقوق اقليت مسلمان در اين كشورهاست .
هدف : حزب الله يك جنبش اسلامي مي باشد كه براساس تعاليم اسلام با رويكرد شيعي تأسيس گرديده است و به عنوان يك جنبش اسلامي موفّق در سطح جهان مطرح است و مي تواند الگوي مناسبي براي مقاومت در برابر ظلم و ستم براي تمام جهانيان باشد .
پيشينه تحقيق :
1- حزب الله نويسنده سيده سميرا طباطبايي
2- دين و سياست در حزب الله نويسنده : امل سعيد غريب – مترجم غلامرضا تهامي
3- جنبش حزب الله در گذشته – حال نويسنده : مسعود اسداللهي
4- حزب الله لبنان نويسنده : صادق غفوري سبزواري
5- قاون اساسي لبنان تهيه كننده : دفتر توافقهاي بين المللي
6- زبور مقاومت نويسنده : محمّد حسين بزي
7- از مقاومت تا پيروزي نويسنده : مسعود اسداللهي
در اين منابع نويسندگان آنها به مسائلي مانند ريشه هاي شكل گيري حزب الله ، مقاومت در برابر اشغالگري اسرائيل، اولويت مقاومت ، حزب الله از تأسيس تا پيروزي فعاليتهاي سياسي ، سالهاي اوج گيري حزب الله ، حزب الله پرچم دار مقاومت ، رياست جمهوري ، تشكيلات و قدرت هاي پارلمان ، تاريخچه و سير تحوّل ، حزب الله و جنبه هاي نظامي و سياسي ، حزب الله و اوضاع سياسي لبنان پرداخته اند .
من تصميم دارم به بررسي هرچند اجمالي نقشي كه حزب الله در نظام سياسي لبنان ايفا كرده است و مي كند بپردازم و به اين موضوع كه در عرصه سياسي لبنان حزب الله ضمن دفاع از آحاد مردم لبنان كه به ويژه محرومان و مستضعفان و مبارزه با طايفه گري سياسي ، همواره به دموكراسي و الزامات رفتار سياسي و چارچوب نظامي لبنان احترام گذاشته است و از كاربرد زور و خشونت براي رسيدن به اهداف سياسي اجتناب نموده است ، اين در حالي است كه اكثر گروه هاي سياسي لبنان در جهت رسيدن به اهداف حزبي – شخصي و طبقاتي خود همواره از زور استفاده مي نمودند .
سؤالات تحقيق :
سؤالات اصلي :
1. به چه دليل حزب الله در لبنان متولد شد ؟
2. علت شكل گيري حزب الله چيست ؟
3. علت حضور سياسي حزب الله در عرصه سياسي لبنان چيست ؟
سؤالات فرعي :
4. ميزان حضور حزب الله در پارلمان لبنان چگونه است ؟
5. چگونگي روابط حزب الله با دولت ها به چه صورتي است ؟
فرضيه :
به نظر مي آيد كه حزب الله نقش چشمگيري در نظام سياسي لبنان داشته باشد ؟
روش تحقيق :
نوع گرد آوري مطالب به صورت كتابخانه اي بوده و روش تحقيق توصيفي – تحليلي – سياسي است و كتابهاي مورد نظر را پيدا كرده بعد مطالعه و فيش برداري كرده و بعد به صورت فصل بندي در آمده است .
ساختار تحقيق :
در بخش اول شكل گيري حزب الله به طور خلاصه نگاهي به تاريخچه و دلايل شكل گيري حزب الله مي اندازيم و در بخش دوم فعاليتهاي سياسي حزب الله مي پردازيم اين فعاليتها را با حضور حزب الله در پارلمان و دولت ها آغاز و با روابط سياسي كه حزب الله با هريك از دولت هاي لبنان داشته تا در كل يك دورنمايي از فعاليتهاي سياسي حزب الله در لبنان داشته باشيم .
واژگان كليدي :
حزب الله : 1- گروهي كه خواهان اجراي تمام قوانين دين اسلام هستند .
نظام = مجموعه ي قوانين قواعد ، سنن يا نواميسي كه قوام و انتظام چيزي به آنها نهاده شده است .
سياسي = ( سياسي منسوب به سياسّه )
مربوط به سياست نوشتن يك رساله ي ادبي براي اثبات يك مطلب و مقصد سياسي يكي از نشانه هاي درجه ي پيشرفت است .
مشكلات و محدوديت هاي تحقيق :
از نظر زماني وقت كم داشتم .
حجم مطالب زيادي جمع آوري كرده بودم ولي به علت كمبود وقت موفق به ارائه در تحقيق نشدم .
بخش اوّل : تولد حزب الله
فصل اوّل : پيدايش حزب الله
الف : شكل گيري حزب الله
ب : علت شكل گيري حزب الله
بخش دوم : حزب الله در نظام سياسي لبنان
فصل اوّل : فعاليتهاي سياسي حزب الله
الف : علت حضور سياسي حزب الله
ب : حضور حزب الله در پارلمان – دولتها
لبنان كشوري واحد و مقتدر مي باشد مرزهاي آن همان مرزهاي كنوني است كه آن را به شرح ذيل محدود مي نمايد . از شمال : از نقطه ي پايان نهرالكبير در امتداد خطي به موازات مسير رودخانه تا نقطه تلاقي آب رودخانه با آب وادي خالد در بلنديهاي حبسرالقمر . از شرق : خط الرأس حدفاصل ميان درّه ي وادي خالد و درّه ي نهرالعاصي كه از روستاهاي معصره ، حربانه ، هيت ، ابش ، فيصان در بلنديهاي روستاهاي برينا و مطربا مي گذرد محدوده ي شمالي شهرستان بعلبك را در مسير شمال شرق و جنوب شرق ، سپس محدوده هاي شرقي شهرستانهاي بعلبك ، تباع ، حاصبيه و راشيه را طي مي كند . از جنوب : در محدوده دو شهرستان صور – مرجعيون كنوني - از غرب درياي مديترانه .
نظام حكومتي لبنان بزرگ جمهوري و پايتخت آن بيروت مي باشد .
مجموعه هاي متفرق اسلام گرايي كه در بعلبك گرد هم آمده بودند علي رغم اين واقعيت كه هريك درك خاصي از نحوه برخورد با جامعه و رويدادهاي لبنان داشتند و به علت مشتركاتي كه در « اعتقاد به ولايت فقيه و پيروي از امام خميني (ره) و مقابله با اسرائيل » بود چاره اي جز ادغام نداشتند و به علت اينكه همگي آنها عقيده داشتند كه احزاب و سازمانهاي موجود در عرصه لبنان نمي توانند تئوريهاي سياسي و اهداف مورد نظر را تحقق بخشند و آنان بايد با بهره گيري از تجارب و موفقيّتهاي انقلاب اسلامي ايران بايد در فكر ايجاد يك تشكيلات واحد و جديد باشند كه اين تشكيلات با عنوان حزب الله پا به عرصه گذاشت كه چگونگي تشكيل آن در فصل اوّل آورده شده است .
وضعيت شيعيان پس از استقلال
پس از استقلال لبنان در سال 1943 (1322) عملا” قانون طايفه اي در آن كشور حاكم گرديد كه براساس آن قانون، رئيس جمهور از بين مسيحيان ماروني ، نخست وزير از بين مسلمانان اهل سنت و رئيس مجلس از ميان مسلمانان شيعه انتخاب مي گردد ، همچنين وزير دفاع و رئيس بانك مركزي نيز بايد ماروني باشند ، لذا عملا” سه عنصر مهم حكومتي رئيس جمهور ( عنصر سياسي ) وزير دفاع ( عنصر نظامي ) و رئيس بانك مركزي ( مسئول اقتصادي ) از بين مسيحيان ماروني انتخاب مي شوند . به علاوه ماروني ها بسياري از پست هاي مهم در ارتش ، دانشگاه ها و ساير مناصب مهم حكومتي را به خود اختصاص داده اند . اهل سنت نيز علاوه بر احراز پست نخست وزيري برخي مناصب ديگر حكومتي را به خود اختصاص دادند ليكن شيعيان فقط رياست پارلمان را در اختيار داشته اند كه معمولا” از بين زمين داران پرنفوذ سنتي چون صبري حماده ، احمد الاسعد و كامل الاسعد انتخاب مي شوند . اين افراد نيز بيشتر منافع طبقه و خانواده ي خود را مدنظر دارند تا منافع توده هاي شيعه ي لبناني . شيعيان لبنان به جز تبعيضهاي سياسي از لحاظ اقتصادي و اجتماعي هم در محروميت بودند .
نقش ايران و سوريه
با آنكه حزب الله از جنبش سياسي امام موسي صدر الهام گرفته و بسياري از اعضاي خود را از ميان سازمان امل جذب كرده بود ، اما ريشه در جنبش مذكور نداشت . در واقع ، خاستگاه حزب الله در خاك لبنان نبود ، بلكه در حوزه هاي علميه ي نجف قرار داشت كه صدها تن از جوانان شيعه ي لبناني را در اوايل دهه 60 و طول دهه 70 تحت سرپرستي پيشوايان روحاني شيعي ، همچون امام خميني و محمدباقر صدر ، پرورش داده بودند .
پس از آنكه حزب بعث در سال 1968 قدرت را در عراق به دست گرفت ، ده ها تن از طلاب لبناني از آن كشور اخراج شدند . سياست تبعيد و اخراج بعثيون عراقي در سال 1977 به اوج خود رسيد و در اين سال صدتن از علماي ديني لبناني ناگزير از بازگشت به لبنان شدند . فارغ التحصيلان حوزه علميه نجف همراه با جمعي از علماي شيعه لبنان كه بعدها مسئوليت هايي را در حزب الله به عهده گرفتند ، به تجديد سازمان حزب الدعوه در لبنان پرداختند ؛ در حالي كه مقر اين حزب قبلا” در عراق بود . گروهي ديگر ازاين دانش آموختگان نيز در آغاز سال هاي دهه 70 اتحاديه دانشجويان مسلمان لبنان را تأسيس كردند و بدين ترتيب يك موج سياسي هم زمان و هم مكان با جنبش امام موسي صدر ، پديد آمد .
هرچه باشد ، مسلم است كه اگر مقاومت اسلامي يك نمونه انقلابي الهام بخش نمي داشت ، رشد نمي كرد و به شكل يك حزب در نمي آمد . علاوه بر اين ، اگر پشتيباني سياسي ، مالي و لجستيكي ايران نبود ، قدرت نظامي و تكامل سازماني حزب تعويق مي افتاد و با مانع رو به رو مي شد ؛ چنان كه خود حزب الله محاسبه كرده است اگر حمايت و كمك ايران نمي بود ، پنجاه سال طول مي كشيد تا به موفقيّت هاي كنوني دست يابد .
مهم تر اينكه اعزام 1500 پاسدار انقلابي ايراني به ناحيه بقاع پس از تجاوز سال 1982 اسرائيل ، در ايجاد و پيدايش حزب الله نقش مستقيمي داشت . ايران به هدف صادركردن انقلاب اسلامي ، در مرحله نخست سعي كرد تاانديشه هاي اسلامي امام خميني را از طريق نفوذ به نهادهاي شيعي موجود ، هم چون جنبش امل ، تبليغ و ترويج كند و هنگامي كه اين تلاش به جايي كه منظور نظر ايران بود نرسيد ، تهاجم اسرائل به لبنان فرصتي را فراهم كرد تا ايران گروه هاي متعدد مقاومت را در چارچوب واحدي سازمان دهد . البته اگر موافقت و همراهي سوريه نمي بود ، ايران نمي توانست به صحنه سياسي لبنان كه از سال 1976 تحت سلطه سوريه بود ، راه يابد . سوريه نيز كه به يك هم پيمان استراتژيك براي كمك به رويارويي با تهديدهاي اسرائيل و امريكا نياز داشت با گشودن يك راه عبورمستقيم از مرزهاي سوريه به ناحيه بقاع ، راه ورود پاسداران ايراني را به آن ناحيه هموار ساخت .
عامل ديگري كه به تشكيل حزب الله انجاميد ، انشعاب داخلي سازمان امل براي شركت رئيس آن نبيه بري در كميته نجات ميهن بود . هدف اعلان شده اين كميته كه از سوي آقاي الياس سركيس ، رئيس جمهور وقت لبنان ، در ژوئن 1982 تشكيل شد جايگزين كردن ارتش لبنان به جاي نيروهاي سازمان آزادي بخش فلسطين در بخش غربي بيروت بود . در اين كميته ، تعداد زيادي از رهبران گروه هاي لبناني از جمله بشيرجُميل فرمانده ماروني ميليشاهاي نيروهاي لبناني ، عضويت داشت كه با اسرائيل دوستي مي ورزيد . اما بعضي از اعضاي جنبش امل كه گرايش هاي ديني داشتند ، مشاركت بنيه بري در اين كميته را يك نقشه سازمان يافته امريكايي تلقي كردند و حضور او در كنار جميل ( در جلسات كميته نجات ميهن ) را انحراف از خط سياسي – اسلامي امام موسي صدر مي دانستند . به همين دليل بود كه برخي از مسئولان جنبش امل چون سيد حسن نصرالله ، شيخ صبحي طفيلي ، شيخ محمد يزبك ، شيخ حسين خليل ، شيخ نعيم قاسم محمد رعد ، سيد عباس موسوي ، سيد ابراهيم امين السيد و بالاخره سيد حسن موسوي از جنبش امل كنار گرفتند .
دولت ايران از طريق سفير خود در دمشق علي اكبر محتشفي و سپاه پاسداران مستقر در بعلبك زمينه را براي گردهمايي و مذاكره كادرهاي اين مجموعه هاي اسلام گرا فراهم نمود پس از مذاكرات يك كميته 9 نفره متشكل از روحانيون شيعه لبناني ، شخصيتهاي وابسته به اهل اسلامي ، حزب الدعوه لبنان ، كيمته هاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي از شخصيتهاي مستقل تشكيل گرديد .
پس از اتمام مأموريت كميته 9 نفره يك شوراي 5 نفره از ميان آنان انتخاب گرديد كه رياست تشكيلات جديد را برعهده گرفت اين شوراي جديد شوراي لبنان نامگذاري و اولين جلسه آن در زمستان 1361 برگزار گرديد .
همزمان با گسترش عمليات مقاومت عليه اشغالگران توسط شوراي لبنان شعارهايي حاوي عبارت حزب الله در لبنان ظهور يافت تا اينكه در ماه مه 1984 ( 1363 ) نام حزب الله انقلاب اسلامي در لبنان را انتخاب كرد طي اين مدت رزمندگان حزب الله زير پدچم مقاومت ملّي لبنان مي جنگيدند .
همزمان با شروع عقب نشيني اسرائيل از شهر صيدا ، حزب الله در يك گردهمايي رسمي در 16 فوريه 1985( 27/11/63) با صدور يك نامه سرگشاده هويت استراتژي و برنامه ايدئولوژيك خود را براي اولين بار اعلام نمود .
اكتبر 1989؛ اولين كنگره حزب الله
اكتبر 1989 ، درست همان روزهايي كه همه منتظر عملكرد نمايندگان لبنان در طائف بودند ، سران حزب الله دور هم جمع شدند تا در مورد آينده شان تصميم بگيرند .
اولين شوراي رهبري حزب و اولين دبيركل و جانشين به صورت علني انتخاب شدند و شوراي اجرايي، دفتر سياسي وشوراي قضايي ، شوراي جهادي و … هم تشكيل شد . براي شوراي رهبري نه نفر انتخاب شدند كه از ميان آن ها شيخ صبحي طفيلي به عنوان دبيركل ( الامين العام ) معرفي شد. شيخ نعيم قاسم ، سيد حسن نصرالله و محمد فنيش هم جانشين دبيركل ، رئيس شواري اجرايي و رئيس دفتر سياسي بودند و مسئوليت هاي فرهنگي و تبليغاتي و بسيجي بين كادرهاي رده دوم تقسيم شد . تأسيس بخش تبليغات براي ارتباط با رسانه ها و تأسيس راديو النور و تلويزيون المنار از مصوبات اين كنگره بود . اين اتفاقات حزب الله را حزبي سياسي و با فعاليت علني نشان مي داد .
مي 1991 ، زمان برگزاري كنگره ي دوم حزب الله بود . در جريان رأي گيري كنگره ي دوم ، خواسته ي اكثريت اعضا به كرسي نشست و شيخ صبحي طفيلي نه تنها براي دبيركلي رأي نياورد ، بلكه براي شوراي رهبري هم انتخاب نشد . سيد عباس موسوي به جاي او دبيركل شد و با اين اتفاق ريال حزب الله دوره ي دوم زندگي اش را آغاز كرد .
فوريه 1992 ؛ شهادت سيد عباس موسوي
سيد عباس موسوي از بنيان گذاران حزب به حساب مي آمد و كسي بود كه نزد امام خميني رفته بود و خبر تشكيل گروهشان را به ايشان رسانده بود . او در اين ده سال نقش مهمي در تحكيم مقاومت اسلامي داشت و جزو اولين گروهي بود كه در آموزش هاي نظامي شركت كرد . او در دوران رياستش ، تلاش زيادي كرد تا مواضع و ديدگاه هاي حزب الله را با شرايط جديد لبنان هماهنگ كند. هرچند دوره ي رياستش كوتاه بود و در 16 فوريه 1992 تمام شد. اسرائيلي ها اتومبيلش را با موشك هاي هوابرد هلي كوپترشان زدند ؛ بعداز خروجش از شهر جبشيت . او براي سخنراني در مراسم سالگرد شهادت شيخ راغب حرب به آن جا رفته بود . اتومبيلش در جاده ي منتهي به شهر تفاحتا ، كاملا سوخت و او همراه همسر و پسر شش ساله اش ، حسين ( موسوي ) به شهادت رسيد.
فرداي آن روز ، در 17 فوريه ، شوراي رهبري حزب تشكيل جلسه داد و سيد حسن نصرالله را به دبيركلي انتخاب كرد و درست قبل از برگزاري مراسم تشييع جنازه ، نام دبيرجديد اعلام شد .
فعاليت هاي سياسي – فرهنگي و اجتماعي
حزب الله لبنان علاوه بر آنكه به عنوان يك ارتش آزاديبخش در مقابل تهاجمات رژيم اشغالگر قدس ايستادگي نموده ، الگوي موفقي از مقاومت اسلامي را دركشورهاي عربي و اسلامي به نمايش گذاشته است . همچنين در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي جامعه ي لبنان حضوري گسترده دارد . در بعد سياسي حزب الله چندين بار در انتخابات پارلماني و شوراهاي شهري شركت نموده و موفقيّت هاي چشمگيري نيز كسب كرده است . در اكثر انتخابات پارلماني كه حزب الله كانديدا معرفي نموده ، ائتلاف حزب الله – اَمل تمامي كرسي هاي شيعيان را در مجلس لبنان به خود اختصاص داده اند .
حزب الله بر اين عقيده است كه تحريم سياسي دولت از سوي حزب به محو و ناپديد شدن كامل عدالت خواهد انجاميد . حزب الله مي تواند از طريق مشاركت در چنين رژيمي و با همزيستي مسالمت آميز ملّي و آزادي هاي عمومي به گسترش هرچه بيشتر عدالت در حد توان خود ، دست يابد و البته اين نتيجه بروجود عدالت محدود و ناقص و به طريق اولي بر فقدان كامل عدالت ترجيح دارد . در عمل نيز حزب الله تلاش دارد تا به حداكثر عدالت ممكن دست يابد و راه را براي مشاركت همگان بازگذارد و اين هدف را بر عدالتي برتر مي شمارد كه با يك حكومت اجباري از طريق تحميل مفهوم خاصي از عدالت بر ديگران برقرار شود .
پس از امضاي پيمان طائف ، حزب الله براي اولين بار در انتخابات پارلماني سال 1992 شركت نمود . ليكن برخي از كادرهاي حزبي كه نظام حاكم در لبنان را به رسميت نمي شناختند با شركت حزب در انتخابات مخالفت نمودند ، لذا رهبران حزب دلايل شركت شان در پروسه هاس سياسي را تشريح نمودند : « مجلس نمايندگان انجمني سياسي مي باشد كه نمايندگان گروه ها و طيف هاي مختلف جامعه ي لبنان را گردهم جمع مي نمايد و تصميمات سياسي مهمي در خصوص كشور و آينده ي آن اتخاذ مي نمايد ، همچنين پارلمان به منزله ي قوه ي قانونگذاري به شمار مي آيد . براين اساس اين امكان وجود دارد كه از طريق اين مجلس بر عرصه ي سياسي لبنان تأثير بگذاريم و آن تريبون را در راستاي اهداف تبليغي و سياسي خود در حوزه ي داخلي لبنان و قضاياي منطقه به كار گيريم . به علاوه مجلس نمايندگان مهم ترين دستگاه مسئول براي نظارت بر سازمان هاي حكومتي اعم از وزارتخانه ها ، ادارات عمومي و … مي باشد . لذا نمايندگان حزب مي توانند بر دستگاه هاي حكومتي نظارت نموده و آنها را مورد سؤال قرارداده و همچنين خواسته هاي مردم را مورد پيگيري قرارداده و به قضايا و مسائل اساسي كشور اهتمام ورزند . ورود به پارلمان همچنين به ما اين اجازه را مي دهد از موضع مقاومت اسلامي در پارلمان و عرصه ي سياسي لبنان حمايت نماييم ، به علاوه ورود ما به پارلمان اين فرصت را فراهم مي نمايد كه از طريق اجراي مرحله اي برنامه هايمان نظام طايفه اي را لغو نماييم . براين اساس ورود ما به پارلمان در راستاي احساس مسئوليت شرعي در برابر مردم مستضعف لبنان و قضاياي سرنوشت ساز كشور مي باشد و دو هدف اصلي را پيگيري مي نماييم :
1- آزادسازي لبنان از اشغال صهيونيست ها و همچنين اعاده ي استقلال كشور
2- لغو نظام سياسي طايفه گري
همچنين برنامه ي انتخاباتي ما تضمين كننده ي اصلاح زيربناي اداري ، تربيتي ، اجتماعي و … لبنان مي باشد .
درشرايط محلي و منطقه اي كه اجازه تأسيس دولت اسلامي در لبنان را نمي داد ، حزب الله برسر دوراهي قرارگرفت: انزوا و خروج از صحنه سياسي لبنان يا فعاليت سياسي دموكراتيك در نظام لبنان . در اين تنگنا بود كه حزب الله فعاليت سياسي را براي دستيابي به قدرت برگزيد ؛ زيرا دريافت كه بايد حداقل يك قرن انتظار بكشد تا زمينه ديني ، اخلاقي و سياسي مطلوب براي ايجاد جمهوري اسلامي در لبنان فراهم آيد . هم چنين حزب الله به يقين دريافت كه نمي تواند با انزواي سياسي در تغيير و تحولات سهمي داشته باشد . اين درك واقعيت از ويژگي هاي حزب الله است كه ساير جنبش هاي اسلامي به آن نائل نيامدند .
نتيجه مبارزه ي انتخاباتي اين بود كه دوازده نفر از فهرست حزب الله به مجلس رسيدند ؛ هشت نفر شيعه ، دو نفر سني ، يك نفر ماروني و يك نفر مسيحي كاتوليك . اين دوازده نفر فراكسيون « وفاي به مقاومت » را تشكيل دادند ؛ اولين تشكل اسلامي پارلماني كه از طوايف مذهبي مختلف در آن حضور داشتند و گرچه درمقابل صد و چهارده نماينده ي ديگر اندك بودند ، ولي موفق شدند طرح هاي زيادي را تصويب كنند .
حزب الله با پيوستن به نظام سياسي ، توانست اكثريت ملّت لبنان را در لزوم ارائه مقاومت و به عنوان يك جنبش مردمي و نه يك جنبش ساختگي و بيگانه و برخاسته از معادلات سياسي منطقه اي و جهاني ، در سطح بين المللي شناخته شود .
در انتخابات سال 1996 نيز حزب الله همان موفقيّت قبلي را تكرار نمود در رقابت هاي سال 2000 حزب الله چهارده كرسي پارلمان را به خود اختصاص داد . در انتخابات شوراهاي شهري و روستايي كه در سال 1998 و پس از سه دهه برگزار گرديد حزب الله توانست موفقيّت هاي چشمگيري كسب نمايد . در اين انتخابات بر خلاف رقابت هاي پارلماني اَمل و حزب الله با يكديگر ائتلاف ننمودند بلكه عملا” رقيب يكديگر بودند با وجود اين حزب الله پيروزي قابل توجّهي به دست آورد و در اكثر حوزه ها،كانديداهاي حزب الله به شوراهاي شهري و روستايي راه يافتند .
انتخابات پارلماني سال 2005 براي حزب الله از اهميّت فوق العاده اي برخوردار بود زيرا در اين مقطع زماني مخالفين حزب الله برخلع سلاح مقاومت اسلامي لبنان و اجراي قطعنامه ي 1559 اصرار مي نمودند .
كانديداهاي حزب الله در مناطق شيعه نشين بقاع و جنوب لبنان پيروزي قابل توجّهي به دست آوردند و يكي از كانديداهاي حزب الله به نام علي عمار 92 درصد آراي مأخوذه را به خود اختصاص داد در مجموع حزب الله چهارده كرسي و جنبش امل پانزده كرسي را به خود اختصاص دادند .
در اين انتخابات جريان المستقبل ( به رهبري سعد حريري ) و حزب سوسياليست ترقيخواه به اكثريت در پارلمان لبنان دست يافتند در مقابل تضمين تداوم حضور مقاومت و سلاح حزب الله .
اگر فعاليت حزب الله به مقاومت و مبارزه اسرائيل منحصر مي شد ، پس از عقب نشيني اسرائيل ديگر هيچ علتي براي بقا و ادامه حياتش وجود نمي داشت . حزب الله ناگزير بود كه با عهده دار شدن يك نقش سياسي ، خود را براي دوران پس از عقب نشيني اسرائيل آماده سازد و تلاش حزب در حمايت از اقشار ضعيف جامعه شيعي لبنان و توسعه شبكه خدمات اجتماعي ، راه را براي دستيابي حزب الله به چنين نقشي هموار ساخت .
بدين ترتيب ، حزب الله به نظام سياسي لبنان پيوست و اين خواسته كساني بود كه پايگاه اجتماعي آن را تشكيل مي دادند و خواهان رفع نيازهاي ضروري خود بودند . خانم مي شرتوني – دوبري بر اين نكته تأكيد بسيار ورزيده ، مي گويد : « پيوستن حزب الله به نظام سياسي كشور تنها ناشي از تحولات منطقه اي پيش گفته نبوده ، بلكه از ريشه هاي عميق محلي آن نيز نشئت گرفته است » .
نمايندگان حزب به طور كارا و فعال در تصويب قوانين طرح شده از مجلس نمايندگان شركت جستند، به طوري كه فراكسيون وفاداري به مقاومت ، به عنوان مهم ترين فراكسيوني شهرت يافت كه در بررسي طرح هاي قانوني و ارائه پيشنهادها فعاليت مي كرد و اعضاي آن در همه ي
كميسيون هاي پارلمان حضور داشتند و تصويب بودجه هايي چند را براي جبران عقب ماندگي مناطق مستضعف به انجام رساندند .
پس از ورود نمايندگان حزب الله به مجلس ، فراكسيون حزب الله با نخست وزيري حريري به دليل عدم شفافيت برخي مواضعش از جمله شناسايي رسمي حق مقاومت عليه اشغالگري و همچنين عدم تلاش براي الغاي طايفه گري سياسي به مخالفت برخاست و همچنين با برخي طرح هاي اقتصادي دولت حريري كه به زعم حزب الله موافق حقوق آحاد مردم لبنان نبود موافقت نمي نمود . علي رغم اختلافاتي كه حزب الله با دولت حريري داشت ، هيچ گاه به تحريم دولت و رويارويي با كابينه برنخاست و همواره به قواعد نظام پارلماني احترام مي گذاشت .
برحسب نظرات سران ، حزب الله مخالفتي سازنده با دولت در پيش گرفت و به شيوه اي مسئولانه و با در نظرگرفتن مصالح عامه به انتقاد از برخي سياست ها و عملكردهاي دولت پرداخت ؛ نه آنكه با هر اقدام دولت به هدف براندازي مخالفت ورزد و واكنش هاي خود را تنها براساس دشمني با دولت شكل دهد . به اين ترتيب ، به رغم آنكه حزب الله دو بار در سال هاي 1992 و 1996 خواستار رأي عدم اعتماد مجلس به دولت حريري شد ، نمايندگان حزب الله در پارلمان ، چنان كه اوگوست ريچارد نورتون توصيف كرده است ، با احساس مسئوليت و همكاري عمل مي كردند .
از آنجا كه حزب الله ترجيح مي دهد كه مخالفت خود را با حكومت برشيوه اي واحد قرارندهد و فعاليت هاي پارلماني خود را بر مسائل خاص اسلامي متمركز نسازد .
حزب الله خود ، سليم الحصّ را براي تصدي پست نخست وزيري نامزد كرد و اين نشانه ي روشني از حمايت حزب الله از دولت حص بود . اما در كنار اين اظهارات صريح در حمايت از كابينه ي سليم الحصّ ف حزب الله از دادن رأي اعتماد به دولت سليم الحص در پارلمان خودداري و رأي ممتنع اعلام كرد .
دليل حزب براي توجيه اين اقدام آن بود كه نمي تواند به نفع دولتي رأي دهد ، كه هنوز كارايي عملي خود را نشان نداده است ؛ هرچند مورد حمايت حزب باشد .
ارتباط با دولت لبنان
در فاصله ي سال هاي 1985 ( سال تأسيس حزب الله ) تا 1990 به دليل آنكه دولت لبنان از يك طرف با رژيم صهيونيستي همكاري مي كرد و از طرف ديگر بر حاكميت نظام طايفه اي برآن كشور اصرار مي ورزيد ، حزب الله حكومت را به رسميت نمي شناخت و عملا” هيچ گونه همكاري با دولت آن كشور نمي نمود . پايان دولت امين جميل ( كه دست نشانده ي رژيم صهيونيستي بود ) و امضاي پيمان طائف ( كه در آن بر مقابله با تبعيض نژادي و مذهبي و برابري مردم تأكيد شده بود ) راه را براي حضور حزب الله در صحنه ي سياسي باز نمود .
سازگاري سياسي با نظام هاي پس از قرارداد طايف
موضع گيري هاي حزب الله را در برابر دولت هايي كه پس از انعقاد قرارداد طائف در لبنان بر سركار آمد ، نمي توان نمونه ي سازگاري سياسي تلقي كرد ؛ زيرا ماهيت مواضع حزب الله در قبال اين دولت ها يكسان نبوده است . اما مي توان گفت كه در مقايسه با موضع گيري حزب الله در برابر نظام جميل كه يكسره آن را تحريم مي كرد ، همه اشكال و مضامين موضع گيري هاي اين حزب نسبت به دولت هاي پس از پيمان طائف ، تحول چشمگيري را نشان مي دهد كه نمي توان توصيفي كمتر از « سازگاري » براي آن به كار برد .
خودداري حزب الله از مشاركت در دولت ، منحصر به اين دليل اصولي بود كه نبايد در دولتي كه با اسرائيل وارد پيمان صلح شود يا با آن مذاكره كند يا در راه انجام گفتگو با اسرائيل گام بردارد شركت كرد . در عين حال ، شركت حزب الله در دولتي كه نه با اسرائيل در حال گفتگوست و نه در مسير ورود به گفتگو با اسرائيل حركت مي كند نيز قابل اطمينان نبود ، همان گونه كه در جريان كابينه دوم رفيق حريري آشكار شد . از طرف ديگر ، خودداري از شركت در دولت سليم الحُص ، كه مورد رضايت حزب الله بود و قصد ورود به گفتگو با اسرائيل را نيز نداشت به سبب آن بود كه برخي مقتضيات اجتماعي – اقتصادي مانع بزرگي بر سر راه مشاركت و در نتيجه ، مانع سازگاري سياسي كامل است كه البته مقتضيات ايدئولوژيكي نيز در اين تصميم ، يعني عدم شركت حزب الله در دولت سليم الحصّ مؤثر بود .
ميراث اقتصادي كه برنامه هاي نوسازي رفيق حريري از خود به جاي گذاشت ، ميدان مانور را براي كابينه سليم الحص بسيار تنگ ساخته بود و دولت را از اجراي بسياري از برنامه هاي رشد اقتصادي بازداشت . حزب الله نيز اعلام كرد كه حتي اگر امكان مشاركت در چنين دولتي داده شود از پذيرش آن خودداري خواهد كرد ؛ زيرا وجود حزب در دولتي كه قادر براداره ي بسياري از طرح هاي سياسي خود نيست ، سودي براي مردم نخواهد داشت . بنابراين ، حزب الله قادر به برآوردن نيازها و خواست هاي مردم نخواهد بود و به يك عنصر بي اثر در جريان تصميم گيري ها تبديل خواهد شد ؛ در ضمن ، مجبور خواهد بود تا اشتباهاتي را كه مسئول آن نبوده است بر عهده گيرد .
مشاركت حزب اله در كابينه لبنان
حزب الله ، براي نخستين بار در كابينه آقاي نجيب ميقاتي كه در 19 آوريل 2005 و پس از حوادث مهمي همچون صدور قطعنامه 1559 ، ترور رقيق حريري نخست وزير لبنان در 14 فوريه 2005 و تصميم ارتش سوريه به خروج از لبنان در 30/4/2005 تشكيل شد ، با معرفي يك وزير طرفدار كه از اعضاي وابسته به حزب نباشد با دلايل و توجيهات زير مشاركت كرد :
1- دولت جديد مسئوليت پيامدهاي دوران گذرا را تا انجام انتخابات پارلماني در 29 مه 2005 برعهده داشت و نقشي متفاوت را نسبت به كابينه هاي گذشته – كه در سايه ي حضور سوريه در لبنان تشكيل مي شد – رقم مي زد . زيرا اين دولت مي توانست موضع سياسي ويژه خود را اتخاذ كند و برخلاف دولت هاي گذشته ، خود را از ايفاي چنين نقشي بركنار نداند . چنين عاملي باعث مي شد كه كاركرد كابينه در تصميم سازي هاي سياسي كشور ، كاركردي اساسي باشد .
2- حزب الله پيش بيني مي كرد كه در اثر دخالت هاي آمريكايي و بين المللي ، لبنان ملزم به اجراي سياست هايي شود كه در خدمت به اسرائيل ، برضد منافع لبنان و در جهت مطالبه ي حذف مقاومت بود ، در حالي كه خطر اسرائيل ، اشغال مزارع شبعا ، بازداشت اسيران و بازداشت شدگان در زندان هاي اسرائيلي و تجاوزات هواپيماهاي اسرائيل به حريم هوايي لبنان همچنان تداوم داشته است. بنابراين ، در صورت حضور كسي كه نماينده حزب الله در دولت باشد و همراه با ساير هم پيمانان ، در اعلام موضع خود درحمايت از لبنان و مقاومت آن همت كند و اين مواضع را با نمايندگان نيروهاي ديگر در دولت به بحث و بررسي بگذارد ، نتيجه آن خواهد بود كه موازنه قدرت در كابينه ، به اتخاذ مواضع سياسي مناسب كمك كرده ، فرصت شايسته اي براي دفاع از مقاومت ، به عنوان مقدمه اي براي شناسايي رسمي آن فراهم مي آورد .
3- تعداد وزيران حزب الله ، تنها عامل اثرگذار بر تصميمات سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و توسعه اي درون كابينه نمي توانست باشد ؛ بلكه حضور مردمي آن و جايگاه مردمي نيروهاي سياسي هم پيمان ، ماهيت ائتلافات و شرايط ميداني نيز مي توانست در شكل دهي نتايج اين روند اثر گذار باشد . برنامه دولت نيز داراي اهميّتي اساسي در ترسيم راه آينده آين است ، علاوه براين كه كشورهاي اثرگذار ، براي هر تصميمي نيازمند عبور از كانال كابينه بودند. از اين رو ، دولت در لبنان ، ديگر منحصر به فعاليت اجرايي محدود نبوده بلكه در همه مسائل مربوط به آينده كشور نقشي كارآمدتر يافته است .
بنابر آنچه گذشت ، در كابينه بعدي نيز كه پس از انتخابات پارلماني ، در 19 ژوئيه 2005 به رياست آقاي فؤاد سنيوره تشكيل شد ، به صورت فعال تر شركت كرديم و يك وزير از حزب ، يك نفر غيروابسته و نفرسوم را با توافق با جنبش امل انتخاب كرديم و در زمان تهيه برنامه دولت ، بحثي طولاني درباره مقاومت صورت گرفت كه نتيجه آن به سود حمايت از مقاومت و تداوم آن بود .
خودداري وزراي جنبش امل و حزب الله از مشاركت در كابينه در تاريخ 12/12/2005 و درپي ترور روزنامه نگار لبناني تويني هم زمان شد . كابينه لبنان در همان روز ، نشست شتاب زده اي برگزار كرد كه در آن ايجاد دادگاه بين المللي را براي عاملان ترور رفيق حريري به تصويب رساند ، بي آن كه درباره ماهيت و حدود اختيارات اين دادگاه بحث و زمينه سازي لازم صورت پذيرد . وزراي مستعفي اين تصميم را به مفهوم خروج از ائتلاف چهارگانه و الزامات آن دانستند . دبيركل حزب الله آقاي سيد حسن نصرالله ، پس از بازگشت وزيران جنبش امل و حزب الله به دولت كه به دنبال هفت هفته اعتصاب آنان صورت گرفت ، انحلال كامل ائتلاف چهارگانه را اعلام كرد و گفت : « امروز دوباره به كابينه برمي گرديم و نخستين نتيجه سياسي اين بازگشت آن است كه ديگر ائتلاف چهارگانه اي وجود ندارد ، زيرا يكي از طرف هاي اين ائتلاف چهارگانه اي وجود ندارد ، زيرا يكي از طرف هاي اين ائتلاف ، آن را زيرپا گذاشته و اصل وجود آن را منكر شده است .»
نتيجه :
با توجّه به مطالبي كه در فصول گذشته آمد مي توان به اين نتيجه رسيد كه حزب الله در سالهاي اخير با شركت در پارلمان و كابينه دولتها نقش مؤثري در نظام سياسي و تصميمات دولت در سطح داخلي داشته و دارد اين گسترش بعد سياسي حزب الله در داخل لبنان باعث بهبودي وضعيت اجتماعي و سياسي شيعيان لبنان در مقايسه ي ديگر گروههاي لبناني است كه در نتيجه آنچه كه در اين تحقيق آمد فرضيه اوليه به اثبات مي رسد كه اين نتيجه در واقع در تأييد فرضيه است .
فهرست منافع و مأخذ
1. اسداللهي ، مسعود ، از مقاومت تا پيروزي ،تهران ، ناشر مؤسسه مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور ، 1379
2. بزي ، محمد حسين ، زبور مقاومت ، تهران ، ناشر شركت چاپ و نشر بين الملل ، 1387
3. دفتر توافقهاي بين المللي ، قانون اساسي لبنان ، تهران ، ناشر معاونت پژوهش تدوين و تنقيح قوانين و مقررات كشور ، 1380
4. سبزواري غفوري ، صادق ، حزب الله لبنان ، تهران ، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1388
5. شيخ نعيم ، قاسم ،جنبش حزب الله گذشته و حال ، تهران ، انتشارات : اطلاعات ، 1383
6. طباطبايي ، سيده سميه ، حزب الله ، تهران ، ناشر روايت فتح ، 1388
7. غريب سعيد ، اميل ، تهران ، ناشر انديشه سازان نور ، 1384
كليات تحقيق
1- تعريف و تبين موضوع
2- اهميّت و ضرورت تحقيق
3- اهداف و فوائد تحقيق
4- پيشينه تحقيق
5- سؤالات تحقيق
6- فرضيه
7- روش تحقيق
8- ساختار تحقيق
9-واژگان كليدي
10- مشكلات و محدوديتهاي تحقيق
تعريف و تبين موضوع :
نقشي كه حزب الله در نظام سياسي لبنان ايفا كرده چه تأثيري دارد ؟
حزب الله در ابتدا نهاد تشكيلاتي بود كه براثر توسعه و پيشرفت به صورت حزب درآمده است .
ما در اين تحقيق حزب الله را به عنوان نماينده شيعيان لبنان مي دانيم و مشاركت و فعاليت حزب الله را در عرصه سياسي لبنان به منزله ي مشاركت شيعيان در لبنان است براي درك بهتر مباحث مطرح شده در اين تحقيق نگاه اجمالي به تاريخچه تشكيل حزب الله ، آغاز ورود شيعيان به عرصه سياسي – اهداف سياسي رهبران آن مواضع سياسي مشترك با ديگر احزاب مختلف و همچنين نگاهي به قانون اساسي لبنان در ميزان مشاركت مذاهب مختلف در عرصه سياسي لبنان خواهيم داشت .
اهميّت و ضرورت تحقيق :
اهميّت : شايد حزب الله قوي ترين و موفق ترين و مشهورترين حزب مسلمان در جهان باشد بنابراين بررسي اين حزب و بررسي ابعاد اين موفقيّت حزب الله به خصوص براي جوامع مسلمان كه امكان فعاليّت هاي حزبي و سياسي به طور آزادانه در آنها وجود دارد از اهميّت به سزايي برخوردار است .
ضرورت : در دوران كنوني به خصوص بعد از واقعه 11 سپتامبر كه مسلمانان در مذام اتهام قرار گرفته و با عنوان تروريست خوانده مي شوند با بررسي نقش حزب الله و بررسي نقش سياسي آن در كشور لبنان به عنوان حزبي مسلمانان ( شيعي ) در كشوري با نظام سياسي غير اسلامي همواره به دموكراسي پاينده بوده و مانند احزاب سياسي غرب براي رسيدن به اهداف حزب دموكراسي را زير پا نمي گذارد و اين شايد يكي از پاسخهايي باشد به دولتهاي غربي كه چنين ادعايي دارند .
اهداف و فوائد تحقيق :
فوائد : حزب الله مي تواند الگوي موفق و مناسبي براي مشاركت احزاب اسلامي در كشورهايي با نظام سياسي غير اسلامي باشد براي احياء حقوق اقليت مسلمان در اين كشورهاست .
هدف : حزب الله يك جنبش اسلامي مي باشد كه براساس تعاليم اسلام با رويكرد شيعي تأسيس گرديده است و به عنوان يك جنبش اسلامي موفّق در سطح جهان مطرح است و مي تواند الگوي مناسبي براي مقاومت در برابر ظلم و ستم براي تمام جهانيان باشد .
پيشينه تحقيق :
1- حزب الله نويسنده سيده سميرا طباطبايي
2- دين و سياست در حزب الله نويسنده : امل سعيد غريب – مترجم غلامرضا تهامي
3- جنبش حزب الله در گذشته – حال نويسنده : مسعود اسداللهي
4- حزب الله لبنان نويسنده : صادق غفوري سبزواري
5- قاون اساسي لبنان تهيه كننده : دفتر توافقهاي بين المللي
6- زبور مقاومت نويسنده : محمّد حسين بزي
7- از مقاومت تا پيروزي نويسنده : مسعود اسداللهي
در اين منابع نويسندگان آنها به مسائلي مانند ريشه هاي شكل گيري حزب الله ، مقاومت در برابر اشغالگري اسرائيل، اولويت مقاومت ، حزب الله از تأسيس تا پيروزي فعاليتهاي سياسي ، سالهاي اوج گيري حزب الله ، حزب الله پرچم دار مقاومت ، رياست جمهوري ، تشكيلات و قدرت هاي پارلمان ، تاريخچه و سير تحوّل ، حزب الله و جنبه هاي نظامي و سياسي ، حزب الله و اوضاع سياسي لبنان پرداخته اند .
من تصميم دارم به بررسي هرچند اجمالي نقشي كه حزب الله در نظام سياسي لبنان ايفا كرده است و مي كند بپردازم و به اين موضوع كه در عرصه سياسي لبنان حزب الله ضمن دفاع از آحاد مردم لبنان كه به ويژه محرومان و مستضعفان و مبارزه با طايفه گري سياسي ، همواره به دموكراسي و الزامات رفتار سياسي و چارچوب نظامي لبنان احترام گذاشته است و از كاربرد زور و خشونت براي رسيدن به اهداف سياسي اجتناب نموده است ، اين در حالي است كه اكثر گروه هاي سياسي لبنان در جهت رسيدن به اهداف حزبي – شخصي و طبقاتي خود همواره از زور استفاده مي نمودند .
سؤالات تحقيق :
سؤالات اصلي :
1. به چه دليل حزب الله در لبنان متولد شد ؟
2. علت شكل گيري حزب الله چيست ؟
3. علت حضور سياسي حزب الله در عرصه سياسي لبنان چيست ؟
سؤالات فرعي :
4. ميزان حضور حزب الله در پارلمان لبنان چگونه است ؟
5. چگونگي روابط حزب الله با دولت ها به چه صورتي است ؟
فرضيه :
به نظر مي آيد كه حزب الله نقش چشمگيري در نظام سياسي لبنان داشته باشد ؟
روش تحقيق :
نوع گرد آوري مطالب به صورت كتابخانه اي بوده و روش تحقيق توصيفي – تحليلي – سياسي است و كتابهاي مورد نظر را پيدا كرده بعد مطالعه و فيش برداري كرده و بعد به صورت فصل بندي در آمده است .
ساختار تحقيق :
در بخش اول شكل گيري حزب الله به طور خلاصه نگاهي به تاريخچه و دلايل شكل گيري حزب الله مي اندازيم و در بخش دوم فعاليتهاي سياسي حزب الله مي پردازيم اين فعاليتها را با حضور حزب الله در پارلمان و دولت ها آغاز و با روابط سياسي كه حزب الله با هريك از دولت هاي لبنان داشته تا در كل يك دورنمايي از فعاليتهاي سياسي حزب الله در لبنان داشته باشيم .
واژگان كليدي :
حزب الله : 1- گروهي كه خواهان اجراي تمام قوانين دين اسلام هستند .
نظام = مجموعه ي قوانين قواعد ، سنن يا نواميسي كه قوام و انتظام چيزي به آنها نهاده شده است .
سياسي = ( سياسي منسوب به سياسّه )
مربوط به سياست نوشتن يك رساله ي ادبي براي اثبات يك مطلب و مقصد سياسي يكي از نشانه هاي درجه ي پيشرفت است .
مشكلات و محدوديت هاي تحقيق :
از نظر زماني وقت كم داشتم .
حجم مطالب زيادي جمع آوري كرده بودم ولي به علت كمبود وقت موفق به ارائه در تحقيق نشدم .
بخش اوّل : تولد حزب الله
فصل اوّل : پيدايش حزب الله
الف : شكل گيري حزب الله
ب : علت شكل گيري حزب الله
بخش دوم : حزب الله در نظام سياسي لبنان
فصل اوّل : فعاليتهاي سياسي حزب الله
الف : علت حضور سياسي حزب الله
ب : حضور حزب الله در پارلمان – دولتها
لبنان كشوري واحد و مقتدر مي باشد مرزهاي آن همان مرزهاي كنوني است كه آن را به شرح ذيل محدود مي نمايد . از شمال : از نقطه ي پايان نهرالكبير در امتداد خطي به موازات مسير رودخانه تا نقطه تلاقي آب رودخانه با آب وادي خالد در بلنديهاي حبسرالقمر . از شرق : خط الرأس حدفاصل ميان درّه ي وادي خالد و درّه ي نهرالعاصي كه از روستاهاي معصره ، حربانه ، هيت ، ابش ، فيصان در بلنديهاي روستاهاي برينا و مطربا مي گذرد محدوده ي شمالي شهرستان بعلبك را در مسير شمال شرق و جنوب شرق ، سپس محدوده هاي شرقي شهرستانهاي بعلبك ، تباع ، حاصبيه و راشيه را طي مي كند . از جنوب : در محدوده دو شهرستان صور – مرجعيون كنوني - از غرب درياي مديترانه .
نظام حكومتي لبنان بزرگ جمهوري و پايتخت آن بيروت مي باشد .
مجموعه هاي متفرق اسلام گرايي كه در بعلبك گرد هم آمده بودند علي رغم اين واقعيت كه هريك درك خاصي از نحوه برخورد با جامعه و رويدادهاي لبنان داشتند و به علت مشتركاتي كه در « اعتقاد به ولايت فقيه و پيروي از امام خميني (ره) و مقابله با اسرائيل » بود چاره اي جز ادغام نداشتند و به علت اينكه همگي آنها عقيده داشتند كه احزاب و سازمانهاي موجود در عرصه لبنان نمي توانند تئوريهاي سياسي و اهداف مورد نظر را تحقق بخشند و آنان بايد با بهره گيري از تجارب و موفقيّتهاي انقلاب اسلامي ايران بايد در فكر ايجاد يك تشكيلات واحد و جديد باشند كه اين تشكيلات با عنوان حزب الله پا به عرصه گذاشت كه چگونگي تشكيل آن در فصل اوّل آورده شده است .
وضعيت شيعيان پس از استقلال
پس از استقلال لبنان در سال 1943 (1322) عملا” قانون طايفه اي در آن كشور حاكم گرديد كه براساس آن قانون، رئيس جمهور از بين مسيحيان ماروني ، نخست وزير از بين مسلمانان اهل سنت و رئيس مجلس از ميان مسلمانان شيعه انتخاب مي گردد ، همچنين وزير دفاع و رئيس بانك مركزي نيز بايد ماروني باشند ، لذا عملا” سه عنصر مهم حكومتي رئيس جمهور ( عنصر سياسي ) وزير دفاع ( عنصر نظامي ) و رئيس بانك مركزي ( مسئول اقتصادي ) از بين مسيحيان ماروني انتخاب مي شوند . به علاوه ماروني ها بسياري از پست هاي مهم در ارتش ، دانشگاه ها و ساير مناصب مهم حكومتي را به خود اختصاص داده اند . اهل سنت نيز علاوه بر احراز پست نخست وزيري برخي مناصب ديگر حكومتي را به خود اختصاص دادند ليكن شيعيان فقط رياست پارلمان را در اختيار داشته اند كه معمولا” از بين زمين داران پرنفوذ سنتي چون صبري حماده ، احمد الاسعد و كامل الاسعد انتخاب مي شوند . اين افراد نيز بيشتر منافع طبقه و خانواده ي خود را مدنظر دارند تا منافع توده هاي شيعه ي لبناني . شيعيان لبنان به جز تبعيضهاي سياسي از لحاظ اقتصادي و اجتماعي هم در محروميت بودند .
نقش ايران و سوريه
با آنكه حزب الله از جنبش سياسي امام موسي صدر الهام گرفته و بسياري از اعضاي خود را از ميان سازمان امل جذب كرده بود ، اما ريشه در جنبش مذكور نداشت . در واقع ، خاستگاه حزب الله در خاك لبنان نبود ، بلكه در حوزه هاي علميه ي نجف قرار داشت كه صدها تن از جوانان شيعه ي لبناني را در اوايل دهه 60 و طول دهه 70 تحت سرپرستي پيشوايان روحاني شيعي ، همچون امام خميني و محمدباقر صدر ، پرورش داده بودند .
پس از آنكه حزب بعث در سال 1968 قدرت را در عراق به دست گرفت ، ده ها تن از طلاب لبناني از آن كشور اخراج شدند . سياست تبعيد و اخراج بعثيون عراقي در سال 1977 به اوج خود رسيد و در اين سال صدتن از علماي ديني لبناني ناگزير از بازگشت به لبنان شدند . فارغ التحصيلان حوزه علميه نجف همراه با جمعي از علماي شيعه لبنان كه بعدها مسئوليت هايي را در حزب الله به عهده گرفتند ، به تجديد سازمان حزب الدعوه در لبنان پرداختند ؛ در حالي كه مقر اين حزب قبلا” در عراق بود . گروهي ديگر ازاين دانش آموختگان نيز در آغاز سال هاي دهه 70 اتحاديه دانشجويان مسلمان لبنان را تأسيس كردند و بدين ترتيب يك موج سياسي هم زمان و هم مكان با جنبش امام موسي صدر ، پديد آمد .
هرچه باشد ، مسلم است كه اگر مقاومت اسلامي يك نمونه انقلابي الهام بخش نمي داشت ، رشد نمي كرد و به شكل يك حزب در نمي آمد . علاوه بر اين ، اگر پشتيباني سياسي ، مالي و لجستيكي ايران نبود ، قدرت نظامي و تكامل سازماني حزب تعويق مي افتاد و با مانع رو به رو مي شد ؛ چنان كه خود حزب الله محاسبه كرده است اگر حمايت و كمك ايران نمي بود ، پنجاه سال طول مي كشيد تا به موفقيّت هاي كنوني دست يابد .
مهم تر اينكه اعزام 1500 پاسدار انقلابي ايراني به ناحيه بقاع پس از تجاوز سال 1982 اسرائيل ، در ايجاد و پيدايش حزب الله نقش مستقيمي داشت . ايران به هدف صادركردن انقلاب اسلامي ، در مرحله نخست سعي كرد تاانديشه هاي اسلامي امام خميني را از طريق نفوذ به نهادهاي شيعي موجود ، هم چون جنبش امل ، تبليغ و ترويج كند و هنگامي كه اين تلاش به جايي كه منظور نظر ايران بود نرسيد ، تهاجم اسرائل به لبنان فرصتي را فراهم كرد تا ايران گروه هاي متعدد مقاومت را در چارچوب واحدي سازمان دهد . البته اگر موافقت و همراهي سوريه نمي بود ، ايران نمي توانست به صحنه سياسي لبنان كه از سال 1976 تحت سلطه سوريه بود ، راه يابد . سوريه نيز كه به يك هم پيمان استراتژيك براي كمك به رويارويي با تهديدهاي اسرائيل و امريكا نياز داشت با گشودن يك راه عبورمستقيم از مرزهاي سوريه به ناحيه بقاع ، راه ورود پاسداران ايراني را به آن ناحيه هموار ساخت .
عامل ديگري كه به تشكيل حزب الله انجاميد ، انشعاب داخلي سازمان امل براي شركت رئيس آن نبيه بري در كميته نجات ميهن بود . هدف اعلان شده اين كميته كه از سوي آقاي الياس سركيس ، رئيس جمهور وقت لبنان ، در ژوئن 1982 تشكيل شد جايگزين كردن ارتش لبنان به جاي نيروهاي سازمان آزادي بخش فلسطين در بخش غربي بيروت بود . در اين كميته ، تعداد زيادي از رهبران گروه هاي لبناني از جمله بشيرجُميل فرمانده ماروني ميليشاهاي نيروهاي لبناني ، عضويت داشت كه با اسرائيل دوستي مي ورزيد . اما بعضي از اعضاي جنبش امل كه گرايش هاي ديني داشتند ، مشاركت بنيه بري در اين كميته را يك نقشه سازمان يافته امريكايي تلقي كردند و حضور او در كنار جميل ( در جلسات كميته نجات ميهن ) را انحراف از خط سياسي – اسلامي امام موسي صدر مي دانستند . به همين دليل بود كه برخي از مسئولان جنبش امل چون سيد حسن نصرالله ، شيخ صبحي طفيلي ، شيخ محمد يزبك ، شيخ حسين خليل ، شيخ نعيم قاسم محمد رعد ، سيد عباس موسوي ، سيد ابراهيم امين السيد و بالاخره سيد حسن موسوي از جنبش امل كنار گرفتند .
دولت ايران از طريق سفير خود در دمشق علي اكبر محتشفي و سپاه پاسداران مستقر در بعلبك زمينه را براي گردهمايي و مذاكره كادرهاي اين مجموعه هاي اسلام گرا فراهم نمود پس از مذاكرات يك كميته 9 نفره متشكل از روحانيون شيعه لبناني ، شخصيتهاي وابسته به اهل اسلامي ، حزب الدعوه لبنان ، كيمته هاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي از شخصيتهاي مستقل تشكيل گرديد .
پس از اتمام مأموريت كميته 9 نفره يك شوراي 5 نفره از ميان آنان انتخاب گرديد كه رياست تشكيلات جديد را برعهده گرفت اين شوراي جديد شوراي لبنان نامگذاري و اولين جلسه آن در زمستان 1361 برگزار گرديد .
همزمان با گسترش عمليات مقاومت عليه اشغالگران توسط شوراي لبنان شعارهايي حاوي عبارت حزب الله در لبنان ظهور يافت تا اينكه در ماه مه 1984 ( 1363 ) نام حزب الله انقلاب اسلامي در لبنان را انتخاب كرد طي اين مدت رزمندگان حزب الله زير پدچم مقاومت ملّي لبنان مي جنگيدند .
همزمان با شروع عقب نشيني اسرائيل از شهر صيدا ، حزب الله در يك گردهمايي رسمي در 16 فوريه 1985( 27/11/63) با صدور يك نامه سرگشاده هويت استراتژي و برنامه ايدئولوژيك خود را براي اولين بار اعلام نمود .
اكتبر 1989؛ اولين كنگره حزب الله
اكتبر 1989 ، درست همان روزهايي كه همه منتظر عملكرد نمايندگان لبنان در طائف بودند ، سران حزب الله دور هم جمع شدند تا در مورد آينده شان تصميم بگيرند .
اولين شوراي رهبري حزب و اولين دبيركل و جانشين به صورت علني انتخاب شدند و شوراي اجرايي، دفتر سياسي وشوراي قضايي ، شوراي جهادي و … هم تشكيل شد . براي شوراي رهبري نه نفر انتخاب شدند كه از ميان آن ها شيخ صبحي طفيلي به عنوان دبيركل ( الامين العام ) معرفي شد. شيخ نعيم قاسم ، سيد حسن نصرالله و محمد فنيش هم جانشين دبيركل ، رئيس شواري اجرايي و رئيس دفتر سياسي بودند و مسئوليت هاي فرهنگي و تبليغاتي و بسيجي بين كادرهاي رده دوم تقسيم شد . تأسيس بخش تبليغات براي ارتباط با رسانه ها و تأسيس راديو النور و تلويزيون المنار از مصوبات اين كنگره بود . اين اتفاقات حزب الله را حزبي سياسي و با فعاليت علني نشان مي داد .
مي 1991 ، زمان برگزاري كنگره ي دوم حزب الله بود . در جريان رأي گيري كنگره ي دوم ، خواسته ي اكثريت اعضا به كرسي نشست و شيخ صبحي طفيلي نه تنها براي دبيركلي رأي نياورد ، بلكه براي شوراي رهبري هم انتخاب نشد . سيد عباس موسوي به جاي او دبيركل شد و با اين اتفاق ريال حزب الله دوره ي دوم زندگي اش را آغاز كرد .
فوريه 1992 ؛ شهادت سيد عباس موسوي
سيد عباس موسوي از بنيان گذاران حزب به حساب مي آمد و كسي بود كه نزد امام خميني رفته بود و خبر تشكيل گروهشان را به ايشان رسانده بود . او در اين ده سال نقش مهمي در تحكيم مقاومت اسلامي داشت و جزو اولين گروهي بود كه در آموزش هاي نظامي شركت كرد . او در دوران رياستش ، تلاش زيادي كرد تا مواضع و ديدگاه هاي حزب الله را با شرايط جديد لبنان هماهنگ كند. هرچند دوره ي رياستش كوتاه بود و در 16 فوريه 1992 تمام شد. اسرائيلي ها اتومبيلش را با موشك هاي هوابرد هلي كوپترشان زدند ؛ بعداز خروجش از شهر جبشيت . او براي سخنراني در مراسم سالگرد شهادت شيخ راغب حرب به آن جا رفته بود . اتومبيلش در جاده ي منتهي به شهر تفاحتا ، كاملا سوخت و او همراه همسر و پسر شش ساله اش ، حسين ( موسوي ) به شهادت رسيد.
فرداي آن روز ، در 17 فوريه ، شوراي رهبري حزب تشكيل جلسه داد و سيد حسن نصرالله را به دبيركلي انتخاب كرد و درست قبل از برگزاري مراسم تشييع جنازه ، نام دبيرجديد اعلام شد .
فعاليت هاي سياسي – فرهنگي و اجتماعي
حزب الله لبنان علاوه بر آنكه به عنوان يك ارتش آزاديبخش در مقابل تهاجمات رژيم اشغالگر قدس ايستادگي نموده ، الگوي موفقي از مقاومت اسلامي را دركشورهاي عربي و اسلامي به نمايش گذاشته است . همچنين در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي جامعه ي لبنان حضوري گسترده دارد . در بعد سياسي حزب الله چندين بار در انتخابات پارلماني و شوراهاي شهري شركت نموده و موفقيّت هاي چشمگيري نيز كسب كرده است . در اكثر انتخابات پارلماني كه حزب الله كانديدا معرفي نموده ، ائتلاف حزب الله – اَمل تمامي كرسي هاي شيعيان را در مجلس لبنان به خود اختصاص داده اند .
حزب الله بر اين عقيده است كه تحريم سياسي دولت از سوي حزب به محو و ناپديد شدن كامل عدالت خواهد انجاميد . حزب الله مي تواند از طريق مشاركت در چنين رژيمي و با همزيستي مسالمت آميز ملّي و آزادي هاي عمومي به گسترش هرچه بيشتر عدالت در حد توان خود ، دست يابد و البته اين نتيجه بروجود عدالت محدود و ناقص و به طريق اولي بر فقدان كامل عدالت ترجيح دارد . در عمل نيز حزب الله تلاش دارد تا به حداكثر عدالت ممكن دست يابد و راه را براي مشاركت همگان بازگذارد و اين هدف را بر عدالتي برتر مي شمارد كه با يك حكومت اجباري از طريق تحميل مفهوم خاصي از عدالت بر ديگران برقرار شود .
پس از امضاي پيمان طائف ، حزب الله براي اولين بار در انتخابات پارلماني سال 1992 شركت نمود . ليكن برخي از كادرهاي حزبي كه نظام حاكم در لبنان را به رسميت نمي شناختند با شركت حزب در انتخابات مخالفت نمودند ، لذا رهبران حزب دلايل شركت شان در پروسه هاس سياسي را تشريح نمودند : « مجلس نمايندگان انجمني سياسي مي باشد كه نمايندگان گروه ها و طيف هاي مختلف جامعه ي لبنان را گردهم جمع مي نمايد و تصميمات سياسي مهمي در خصوص كشور و آينده ي آن اتخاذ مي نمايد ، همچنين پارلمان به منزله ي قوه ي قانونگذاري به شمار مي آيد . براين اساس اين امكان وجود دارد كه از طريق اين مجلس بر عرصه ي سياسي لبنان تأثير بگذاريم و آن تريبون را در راستاي اهداف تبليغي و سياسي خود در حوزه ي داخلي لبنان و قضاياي منطقه به كار گيريم . به علاوه مجلس نمايندگان مهم ترين دستگاه مسئول براي نظارت بر سازمان هاي حكومتي اعم از وزارتخانه ها ، ادارات عمومي و … مي باشد . لذا نمايندگان حزب مي توانند بر دستگاه هاي حكومتي نظارت نموده و آنها را مورد سؤال قرارداده و همچنين خواسته هاي مردم را مورد پيگيري قرارداده و به قضايا و مسائل اساسي كشور اهتمام ورزند . ورود به پارلمان همچنين به ما اين اجازه را مي دهد از موضع مقاومت اسلامي در پارلمان و عرصه ي سياسي لبنان حمايت نماييم ، به علاوه ورود ما به پارلمان اين فرصت را فراهم مي نمايد كه از طريق اجراي مرحله اي برنامه هايمان نظام طايفه اي را لغو نماييم . براين اساس ورود ما به پارلمان در راستاي احساس مسئوليت شرعي در برابر مردم مستضعف لبنان و قضاياي سرنوشت ساز كشور مي باشد و دو هدف اصلي را پيگيري مي نماييم :
1- آزادسازي لبنان از اشغال صهيونيست ها و همچنين اعاده ي استقلال كشور
2- لغو نظام سياسي طايفه گري
همچنين برنامه ي انتخاباتي ما تضمين كننده ي اصلاح زيربناي اداري ، تربيتي ، اجتماعي و … لبنان مي باشد .
درشرايط محلي و منطقه اي كه اجازه تأسيس دولت اسلامي در لبنان را نمي داد ، حزب الله برسر دوراهي قرارگرفت: انزوا و خروج از صحنه سياسي لبنان يا فعاليت سياسي دموكراتيك در نظام لبنان . در اين تنگنا بود كه حزب الله فعاليت سياسي را براي دستيابي به قدرت برگزيد ؛ زيرا دريافت كه بايد حداقل يك قرن انتظار بكشد تا زمينه ديني ، اخلاقي و سياسي مطلوب براي ايجاد جمهوري اسلامي در لبنان فراهم آيد . هم چنين حزب الله به يقين دريافت كه نمي تواند با انزواي سياسي در تغيير و تحولات سهمي داشته باشد . اين درك واقعيت از ويژگي هاي حزب الله است كه ساير جنبش هاي اسلامي به آن نائل نيامدند .
نتيجه مبارزه ي انتخاباتي اين بود كه دوازده نفر از فهرست حزب الله به مجلس رسيدند ؛ هشت نفر شيعه ، دو نفر سني ، يك نفر ماروني و يك نفر مسيحي كاتوليك . اين دوازده نفر فراكسيون « وفاي به مقاومت » را تشكيل دادند ؛ اولين تشكل اسلامي پارلماني كه از طوايف مذهبي مختلف در آن حضور داشتند و گرچه درمقابل صد و چهارده نماينده ي ديگر اندك بودند ، ولي موفق شدند طرح هاي زيادي را تصويب كنند .
حزب الله با پيوستن به نظام سياسي ، توانست اكثريت ملّت لبنان را در لزوم ارائه مقاومت و به عنوان يك جنبش مردمي و نه يك جنبش ساختگي و بيگانه و برخاسته از معادلات سياسي منطقه اي و جهاني ، در سطح بين المللي شناخته شود .
در انتخابات سال 1996 نيز حزب الله همان موفقيّت قبلي را تكرار نمود در رقابت هاي سال 2000 حزب الله چهارده كرسي پارلمان را به خود اختصاص داد . در انتخابات شوراهاي شهري و روستايي كه در سال 1998 و پس از سه دهه برگزار گرديد حزب الله توانست موفقيّت هاي چشمگيري كسب نمايد . در اين انتخابات بر خلاف رقابت هاي پارلماني اَمل و حزب الله با يكديگر ائتلاف ننمودند بلكه عملا” رقيب يكديگر بودند با وجود اين حزب الله پيروزي قابل توجّهي به دست آورد و در اكثر حوزه ها،كانديداهاي حزب الله به شوراهاي شهري و روستايي راه يافتند .
انتخابات پارلماني سال 2005 براي حزب الله از اهميّت فوق العاده اي برخوردار بود زيرا در اين مقطع زماني مخالفين حزب الله برخلع سلاح مقاومت اسلامي لبنان و اجراي قطعنامه ي 1559 اصرار مي نمودند .
كانديداهاي حزب الله در مناطق شيعه نشين بقاع و جنوب لبنان پيروزي قابل توجّهي به دست آوردند و يكي از كانديداهاي حزب الله به نام علي عمار 92 درصد آراي مأخوذه را به خود اختصاص داد در مجموع حزب الله چهارده كرسي و جنبش امل پانزده كرسي را به خود اختصاص دادند .
در اين انتخابات جريان المستقبل ( به رهبري سعد حريري ) و حزب سوسياليست ترقيخواه به اكثريت در پارلمان لبنان دست يافتند در مقابل تضمين تداوم حضور مقاومت و سلاح حزب الله .
اگر فعاليت حزب الله به مقاومت و مبارزه اسرائيل منحصر مي شد ، پس از عقب نشيني اسرائيل ديگر هيچ علتي براي بقا و ادامه حياتش وجود نمي داشت . حزب الله ناگزير بود كه با عهده دار شدن يك نقش سياسي ، خود را براي دوران پس از عقب نشيني اسرائيل آماده سازد و تلاش حزب در حمايت از اقشار ضعيف جامعه شيعي لبنان و توسعه شبكه خدمات اجتماعي ، راه را براي دستيابي حزب الله به چنين نقشي هموار ساخت .
بدين ترتيب ، حزب الله به نظام سياسي لبنان پيوست و اين خواسته كساني بود كه پايگاه اجتماعي آن را تشكيل مي دادند و خواهان رفع نيازهاي ضروري خود بودند . خانم مي شرتوني – دوبري بر اين نكته تأكيد بسيار ورزيده ، مي گويد : « پيوستن حزب الله به نظام سياسي كشور تنها ناشي از تحولات منطقه اي پيش گفته نبوده ، بلكه از ريشه هاي عميق محلي آن نيز نشئت گرفته است » .
نمايندگان حزب به طور كارا و فعال در تصويب قوانين طرح شده از مجلس نمايندگان شركت جستند، به طوري كه فراكسيون وفاداري به مقاومت ، به عنوان مهم ترين فراكسيوني شهرت يافت كه در بررسي طرح هاي قانوني و ارائه پيشنهادها فعاليت مي كرد و اعضاي آن در همه ي
كميسيون هاي پارلمان حضور داشتند و تصويب بودجه هايي چند را براي جبران عقب ماندگي مناطق مستضعف به انجام رساندند .
پس از ورود نمايندگان حزب الله به مجلس ، فراكسيون حزب الله با نخست وزيري حريري به دليل عدم شفافيت برخي مواضعش از جمله شناسايي رسمي حق مقاومت عليه اشغالگري و همچنين عدم تلاش براي الغاي طايفه گري سياسي به مخالفت برخاست و همچنين با برخي طرح هاي اقتصادي دولت حريري كه به زعم حزب الله موافق حقوق آحاد مردم لبنان نبود موافقت نمي نمود . علي رغم اختلافاتي كه حزب الله با دولت حريري داشت ، هيچ گاه به تحريم دولت و رويارويي با كابينه برنخاست و همواره به قواعد نظام پارلماني احترام مي گذاشت .
برحسب نظرات سران ، حزب الله مخالفتي سازنده با دولت در پيش گرفت و به شيوه اي مسئولانه و با در نظرگرفتن مصالح عامه به انتقاد از برخي سياست ها و عملكردهاي دولت پرداخت ؛ نه آنكه با هر اقدام دولت به هدف براندازي مخالفت ورزد و واكنش هاي خود را تنها براساس دشمني با دولت شكل دهد . به اين ترتيب ، به رغم آنكه حزب الله دو بار در سال هاي 1992 و 1996 خواستار رأي عدم اعتماد مجلس به دولت حريري شد ، نمايندگان حزب الله در پارلمان ، چنان كه اوگوست ريچارد نورتون توصيف كرده است ، با احساس مسئوليت و همكاري عمل مي كردند .
از آنجا كه حزب الله ترجيح مي دهد كه مخالفت خود را با حكومت برشيوه اي واحد قرارندهد و فعاليت هاي پارلماني خود را بر مسائل خاص اسلامي متمركز نسازد .
حزب الله خود ، سليم الحصّ را براي تصدي پست نخست وزيري نامزد كرد و اين نشانه ي روشني از حمايت حزب الله از دولت حص بود . اما در كنار اين اظهارات صريح در حمايت از كابينه ي سليم الحصّ ف حزب الله از دادن رأي اعتماد به دولت سليم الحص در پارلمان خودداري و رأي ممتنع اعلام كرد .
دليل حزب براي توجيه اين اقدام آن بود كه نمي تواند به نفع دولتي رأي دهد ، كه هنوز كارايي عملي خود را نشان نداده است ؛ هرچند مورد حمايت حزب باشد .
ارتباط با دولت لبنان
در فاصله ي سال هاي 1985 ( سال تأسيس حزب الله ) تا 1990 به دليل آنكه دولت لبنان از يك طرف با رژيم صهيونيستي همكاري مي كرد و از طرف ديگر بر حاكميت نظام طايفه اي برآن كشور اصرار مي ورزيد ، حزب الله حكومت را به رسميت نمي شناخت و عملا” هيچ گونه همكاري با دولت آن كشور نمي نمود . پايان دولت امين جميل ( كه دست نشانده ي رژيم صهيونيستي بود ) و امضاي پيمان طائف ( كه در آن بر مقابله با تبعيض نژادي و مذهبي و برابري مردم تأكيد شده بود ) راه را براي حضور حزب الله در صحنه ي سياسي باز نمود .
سازگاري سياسي با نظام هاي پس از قرارداد طايف
موضع گيري هاي حزب الله را در برابر دولت هايي كه پس از انعقاد قرارداد طائف در لبنان بر سركار آمد ، نمي توان نمونه ي سازگاري سياسي تلقي كرد ؛ زيرا ماهيت مواضع حزب الله در قبال اين دولت ها يكسان نبوده است . اما مي توان گفت كه در مقايسه با موضع گيري حزب الله در برابر نظام جميل كه يكسره آن را تحريم مي كرد ، همه اشكال و مضامين موضع گيري هاي اين حزب نسبت به دولت هاي پس از پيمان طائف ، تحول چشمگيري را نشان مي دهد كه نمي توان توصيفي كمتر از « سازگاري » براي آن به كار برد .
خودداري حزب الله از مشاركت در دولت ، منحصر به اين دليل اصولي بود كه نبايد در دولتي كه با اسرائيل وارد پيمان صلح شود يا با آن مذاكره كند يا در راه انجام گفتگو با اسرائيل گام بردارد شركت كرد . در عين حال ، شركت حزب الله در دولتي كه نه با اسرائيل در حال گفتگوست و نه در مسير ورود به گفتگو با اسرائيل حركت مي كند نيز قابل اطمينان نبود ، همان گونه كه در جريان كابينه دوم رفيق حريري آشكار شد . از طرف ديگر ، خودداري از شركت در دولت سليم الحُص ، كه مورد رضايت حزب الله بود و قصد ورود به گفتگو با اسرائيل را نيز نداشت به سبب آن بود كه برخي مقتضيات اجتماعي – اقتصادي مانع بزرگي بر سر راه مشاركت و در نتيجه ، مانع سازگاري سياسي كامل است كه البته مقتضيات ايدئولوژيكي نيز در اين تصميم ، يعني عدم شركت حزب الله در دولت سليم الحصّ مؤثر بود .
ميراث اقتصادي كه برنامه هاي نوسازي رفيق حريري از خود به جاي گذاشت ، ميدان مانور را براي كابينه سليم الحص بسيار تنگ ساخته بود و دولت را از اجراي بسياري از برنامه هاي رشد اقتصادي بازداشت . حزب الله نيز اعلام كرد كه حتي اگر امكان مشاركت در چنين دولتي داده شود از پذيرش آن خودداري خواهد كرد ؛ زيرا وجود حزب در دولتي كه قادر براداره ي بسياري از طرح هاي سياسي خود نيست ، سودي براي مردم نخواهد داشت . بنابراين ، حزب الله قادر به برآوردن نيازها و خواست هاي مردم نخواهد بود و به يك عنصر بي اثر در جريان تصميم گيري ها تبديل خواهد شد ؛ در ضمن ، مجبور خواهد بود تا اشتباهاتي را كه مسئول آن نبوده است بر عهده گيرد .
مشاركت حزب اله در كابينه لبنان
حزب الله ، براي نخستين بار در كابينه آقاي نجيب ميقاتي كه در 19 آوريل 2005 و پس از حوادث مهمي همچون صدور قطعنامه 1559 ، ترور رقيق حريري نخست وزير لبنان در 14 فوريه 2005 و تصميم ارتش سوريه به خروج از لبنان در 30/4/2005 تشكيل شد ، با معرفي يك وزير طرفدار كه از اعضاي وابسته به حزب نباشد با دلايل و توجيهات زير مشاركت كرد :
1- دولت جديد مسئوليت پيامدهاي دوران گذرا را تا انجام انتخابات پارلماني در 29 مه 2005 برعهده داشت و نقشي متفاوت را نسبت به كابينه هاي گذشته – كه در سايه ي حضور سوريه در لبنان تشكيل مي شد – رقم مي زد . زيرا اين دولت مي توانست موضع سياسي ويژه خود را اتخاذ كند و برخلاف دولت هاي گذشته ، خود را از ايفاي چنين نقشي بركنار نداند . چنين عاملي باعث مي شد كه كاركرد كابينه در تصميم سازي هاي سياسي كشور ، كاركردي اساسي باشد .
2- حزب الله پيش بيني مي كرد كه در اثر دخالت هاي آمريكايي و بين المللي ، لبنان ملزم به اجراي سياست هايي شود كه در خدمت به اسرائيل ، برضد منافع لبنان و در جهت مطالبه ي حذف مقاومت بود ، در حالي كه خطر اسرائيل ، اشغال مزارع شبعا ، بازداشت اسيران و بازداشت شدگان در زندان هاي اسرائيلي و تجاوزات هواپيماهاي اسرائيل به حريم هوايي لبنان همچنان تداوم داشته است. بنابراين ، در صورت حضور كسي كه نماينده حزب الله در دولت باشد و همراه با ساير هم پيمانان ، در اعلام موضع خود درحمايت از لبنان و مقاومت آن همت كند و اين مواضع را با نمايندگان نيروهاي ديگر در دولت به بحث و بررسي بگذارد ، نتيجه آن خواهد بود كه موازنه قدرت در كابينه ، به اتخاذ مواضع سياسي مناسب كمك كرده ، فرصت شايسته اي براي دفاع از مقاومت ، به عنوان مقدمه اي براي شناسايي رسمي آن فراهم مي آورد .
3- تعداد وزيران حزب الله ، تنها عامل اثرگذار بر تصميمات سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و توسعه اي درون كابينه نمي توانست باشد ؛ بلكه حضور مردمي آن و جايگاه مردمي نيروهاي سياسي هم پيمان ، ماهيت ائتلافات و شرايط ميداني نيز مي توانست در شكل دهي نتايج اين روند اثر گذار باشد . برنامه دولت نيز داراي اهميّتي اساسي در ترسيم راه آينده آين است ، علاوه براين كه كشورهاي اثرگذار ، براي هر تصميمي نيازمند عبور از كانال كابينه بودند. از اين رو ، دولت در لبنان ، ديگر منحصر به فعاليت اجرايي محدود نبوده بلكه در همه مسائل مربوط به آينده كشور نقشي كارآمدتر يافته است .
بنابر آنچه گذشت ، در كابينه بعدي نيز كه پس از انتخابات پارلماني ، در 19 ژوئيه 2005 به رياست آقاي فؤاد سنيوره تشكيل شد ، به صورت فعال تر شركت كرديم و يك وزير از حزب ، يك نفر غيروابسته و نفرسوم را با توافق با جنبش امل انتخاب كرديم و در زمان تهيه برنامه دولت ، بحثي طولاني درباره مقاومت صورت گرفت كه نتيجه آن به سود حمايت از مقاومت و تداوم آن بود .
خودداري وزراي جنبش امل و حزب الله از مشاركت در كابينه در تاريخ 12/12/2005 و درپي ترور روزنامه نگار لبناني تويني هم زمان شد . كابينه لبنان در همان روز ، نشست شتاب زده اي برگزار كرد كه در آن ايجاد دادگاه بين المللي را براي عاملان ترور رفيق حريري به تصويب رساند ، بي آن كه درباره ماهيت و حدود اختيارات اين دادگاه بحث و زمينه سازي لازم صورت پذيرد . وزراي مستعفي اين تصميم را به مفهوم خروج از ائتلاف چهارگانه و الزامات آن دانستند . دبيركل حزب الله آقاي سيد حسن نصرالله ، پس از بازگشت وزيران جنبش امل و حزب الله به دولت كه به دنبال هفت هفته اعتصاب آنان صورت گرفت ، انحلال كامل ائتلاف چهارگانه را اعلام كرد و گفت : « امروز دوباره به كابينه برمي گرديم و نخستين نتيجه سياسي اين بازگشت آن است كه ديگر ائتلاف چهارگانه اي وجود ندارد ، زيرا يكي از طرف هاي اين ائتلاف چهارگانه اي وجود ندارد ، زيرا يكي از طرف هاي اين ائتلاف ، آن را زيرپا گذاشته و اصل وجود آن را منكر شده است .»
نتيجه :
با توجّه به مطالبي كه در فصول گذشته آمد مي توان به اين نتيجه رسيد كه حزب الله در سالهاي اخير با شركت در پارلمان و كابينه دولتها نقش مؤثري در نظام سياسي و تصميمات دولت در سطح داخلي داشته و دارد اين گسترش بعد سياسي حزب الله در داخل لبنان باعث بهبودي وضعيت اجتماعي و سياسي شيعيان لبنان در مقايسه ي ديگر گروههاي لبناني است كه در نتيجه آنچه كه در اين تحقيق آمد فرضيه اوليه به اثبات مي رسد كه اين نتيجه در واقع در تأييد فرضيه است .
فهرست منافع و مأخذ
1. اسداللهي ، مسعود ، از مقاومت تا پيروزي ،تهران ، ناشر مؤسسه مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور ، 1379
2. بزي ، محمد حسين ، زبور مقاومت ، تهران ، ناشر شركت چاپ و نشر بين الملل ، 1387
3. دفتر توافقهاي بين المللي ، قانون اساسي لبنان ، تهران ، ناشر معاونت پژوهش تدوين و تنقيح قوانين و مقررات كشور ، 1380
4. سبزواري غفوري ، صادق ، حزب الله لبنان ، تهران ، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1388
5. شيخ نعيم ، قاسم ،جنبش حزب الله گذشته و حال ، تهران ، انتشارات : اطلاعات ، 1383
6. طباطبايي ، سيده سميه ، حزب الله ، تهران ، ناشر روايت فتح ، 1388
7. غريب سعيد ، اميل ، تهران ، ناشر انديشه سازان نور ، 1384
[دوشنبه 1394-04-22] [ 10:06:00 ق.ظ ]