امام حسین
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو







ساعت1








  امام حسین ازنگاه اندیشمندان وبزرگان دین   ...

افشاگری از جنایات وهابیها +۱۸

یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 @ 01:33 ب.ظ

امام حسین (ع) از نگاه اندیشمندان و بزرگان ادیان

هضت عظیم و پرصلابت عاشورا از آغاز تاکنون و تا همیشه تاریخ بشریت چشمه سار آزادی و آزادمردی باقی خواهد ماند و هر انسان طالب حق و حقیقت برای رسیدن به آزادگی و عدالت باید قدری از معارف این چشمه را درک کند.
نهضت عاشورا و قیام امام حسین (ع) آنچنان نفوذی دارد که نه تنها مسلمانان بلکه تمامی ادیان و مذاهب بر عمق و عظمت این حادثه و معنویت آن معترفند و پیام عاشورا تا پایان دنیا به عنوان ناب ترین شعار عدالت خواهی و آزادگی به هنگام ظلم و بیداد در هر جای این کره خاکی سروده خواهد شد.

اسناد حماسه ساز عاشورا نشانگر این حقیقت است که حسین(ع) و یاران آزاده اش در گذر زمان در برابر استبدادی ددمنش و خونخوار و سپاهی دژخیم در بیابانی خشک و سوزان رو به رو شدند تا به انسان های سرکش و زیاده خواه بفهمانند که ظلم و استبداد مقام و موقعیت و شرف و بلند مرتبگی نمی آورد.

بسیاری از اندیشمندان و بزرگان ادیان مختلف به دنبال سالها پژوهش و تحقیق در زمینه فلسفه قیام عاشورا و نهضت حسینی همگی بر این عقیده اند که قیام امام حسین (ع) نشات گرفته از یک قدرت الهی بود و امام حسین (ع) با این حرکت خود قصد داشت تا دین اسلام و سیره پیامبر (ص) را برای همیشه جاوید سازد تا در گذر ایام دستخوش تحریف و دگرگونی نشود.

- «آنتوان بارا» از جمله پژوهشگران مسیحی است که در کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» خود حقیقت شخصیت امام حسین (ع) را اینگونه بیان کرده است: “من در مورد زندگی و حرکت حسین(ع) بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شده ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام می کند: “من از روی هوسرانی و خوشگذرانی و برای افساد و ستمگری قیام نکرده ام بلکه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منکر و حرکت براساس سیره جد و پدرم است.”

“بعد دیگر شخصیت امام حسین (ع) که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابی است این دو خصیصه نمی تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی های برگزیدگان خداست او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمی است که از ویژگی امام به شمار می رود.”

- چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی) می گوید: اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمیدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد.

- توماس کارلایل (فیلسوف و مورخ انگلیسی) نیز می گوید: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود و پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است.

- ادوارد براون (مستشرق معروف انگلیسی) ، عنوان می کند : آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.

- فردریک جمس اظهار می دارد : درس امام حسین(ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.

- ل. م.بوید ، هم می گوید : در طی قرون، افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همین هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع). و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند شرکت کرده ام، هرچند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.

- واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریکایی) ، براین عقیده است که : برای امام حسین(ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در ریگ های تفتیده عربستان، روح حسین(ع) فناناپذیر است.

- توماس ماساریک، تصریح می کند : گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب مسیح مردم را متاثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین(ع) یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

- موریس دو کبری، خاطرنشان می کند : در مجالس عزاداری حسین(ع) گفته می شود که حسین(ع)، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده، از زیردستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم.

- ماربین آلمانی (خاورشناس)، می گوید : حسین(ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت چون پرکاهی بر باد خواهد رفت.

- جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی) یاد آور می شود : وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین(ع) و مامور به خونریزی می کرد، آنها می گفتند “چه مبلغ می دهی؟” اما انصار حسین(ع) به او می گفتند “ما با تو هستیم. اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم".

- گیبون (مورخ انگلیسی) ، عنوان می کند : با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقّات و مشکلاتی که حضرت حسین(ع) تحمل کرده، احساسات سنگین دل ترین خواننده را برمی انگیزد، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد.

- سر پرسی سایکس (خاورشناس انگلیسی)، تاکید می کند : حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجه ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، نامی بلند غیرقابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.

- تاملاس توندون (هندو، رئیس سابق کنگره ملی هندوستان)، براین باور است که : این فداکاری های عالی از قبیل شهادت امام حسین(ع) سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقی بماند.

- شیخ جعفرشوشتری، می گوید : ازعظمت بلکه معجزه قرآن، آن است که برخلاف دیگر کتابها تکرارش ملال آور نیست، بلکه لطفش بیشتر می گردد، مصیبت امام حسین (ع) هم همینطور است. هرچه خوانده یا شنیده شود باز تازه است. دیگرآنکه نگاه کردن به خط قرآن عبادتست، تلاوت و گوش دادن به آن عبادتست، مرثیه امام حسین(ع)، همچنین است، خواندنش و گوش دادنش عبادتست، گریاندنش و گریه کردنش نیز عبادتست.

- مهاتما گاندی (رهبر استقلال هند)، می گوید : من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندم و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین(ع) پیروی کند.

- محمد علی جناح (قاعد اعظم پاکستان) نیز می گوید : هیچ نمونه ای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین(ع) از لحاظ فداکاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروی نمایند.

- لیاقت علی خان (نخستین نخست وزیر پاکستان)، تصریح می کند : این روز محرم، برای مسلمانان سراسر جهان معنی بزرگی دارد. در این روز، یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسین(ع) در عین حزن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی به شمار می رفت. این درس به ما می آموزد که مشکلات و خطرها هرچه باشد، نبایستی ما پروا کنیم و از حق و عدالت منحرف شویم.

- عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری)، تاکید می کند : جنبش حسین(ع)، یکی از بی نظیرترین جنبش های تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوت های دینی یا نهضت های سیاسی پدیدار گشته است … دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی دوام نکرد و از شهادت حسین(ع) تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.

- عبد الرحمن شرقاوی (نویسنده مصری)، نیز می گوید : حسین(ع)، شهید راه دین و آزادگی است. نه تنها شیعه باید به نام حسین(ع) ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.

- طه حسین (دانشمند و ادیب مصری)، عنوان می کند : حسین(ع) برای به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال کردن از جایی که پدرش رها کرده بود، در آتش شوق می سوخت. او زبان را درباره معاویه و عمالش آزاد کرد، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود. امام حسین(ع)، حزب خود را وادار کرد در طرفداری حق سختگیر باشند.

- علامه طنطاوی (دانشمند مصری)، نیز می گوید : داستان حسینی عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا بر می انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می آورد، چنانکه رای شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشی جویند.

- دانشمند نامدار اهل سنت “ابن ابی الحدید” نیز در مورد جلوه های آزادگی و شکست ناپذیری عاشورا چنین نوشته است: “سالار پرشکوه شکست ناپذیران روزگار و قهرمان کسانی که در برابر ذلت و تحقیر سر فرود نیاورده و به عصرها و نسلها درس جوانمردی و شرافت و مرگ پر افتخار را زیر سایه شمشیرهای آخته داد، و آن را بر سازش با بیداد و فریب برگزید، پدر یکتاپرستان گیتی حسین(ع)، فرزند رشید علی(ع) است. استبدادگران اموی به آن شخصیت تسخیر ناپذیر و یارانش امان دادند، اما او بدان دلیل که نمی خواست در برابر ذلت و بیداد سر خم کند و نیز بیم آن داشت که اگر با پذیرش امان نامه کشته هم نشود، ذلت بر او و دیگر آزاد منشان رهرو راهش از سوی عبید و دیگر خودکامگان سیاهکار و حقیر تحمیل گردد، مرگ پر عزت و افتخار را بر زندگی ذلیلانه برگزید.”

- شاعر دانشمند “ابونصر سعدی” از سرایندگان نامدار قرن چهارم در وصف آزادگی و عزتمندی حسین(ع) از جمله چنین می سراید: “"حسین (ع) همان کسی است که مرگ با عزت و آزادگی را زندگی حقیقی می نگریست و زندگی با ذلت و حقارت را مرگ.”

این حقیقت درخشان حتی در گزارش و سخنان دشمن نیز آمده است از جمله “حمید بن مسلم” از گزارشگران رویداد عاشورا در وصف شکوه و شکست ناپذیری پیشوای آن می گوید: “به خدای سوگند که فروغ فروزان سیمای حسین و جمال و هیبت او به گونه ای مرا مجذوب و واله ساخته بود که اندیشه کشتن او را از یاد بردم.”

پس از رویداد جانسوز عاشورا، یکی از منتقدان، برخی از سپاه شوم اموی را نکوهش کرد که ننگ و نفرین بر شما! چگونه فرزندان پیامبر را آن گونه ناجوانمردانه قتل عام کردید؟

او پاسخ داد: “دوست من! بیهوده سخن مگو! اگر تو نیز آن روز آنچه را ما با آن روبه رو شدیم می دیدی، جز جنایت و بیدادی که از ما سر زد از تو سر نمی زد چرا که ما با گروهی کم شمار رو به رو شدیم که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود و شیرآسا از هر سو، جنگاوران را به خاک هلاک می افکندند و خود را بی هیچ هراسی به دریای مرگ می زدند! آنان مردمی بودند که نه در برابر ثروت و مقام سر فرود می آوردند و نه امان و امان نامه و نه زور و خشونت و مرگ! چیزی نمی توانست میان آنان و مرگ هدفدار یا چیرگی بر حکومت مانع شود و اگر ما اندکی در برابر آن اراده های مصمم و شکست ناپذیر کوتاه می آمدیم جان همه سپاه اموی را می گرفتند! با این وصف ای بی مادر! ما تیره بختان چه می توانستیم انجام دهیم.”

- هنگامی که پیشوای آزادی گام به میدان دفاع نهاد، پس از روزها تشنگی و تلاش و بدرقه دردناک یاران راه و تحمل آن شرایط دشوار محاصره و پیکار نابرابر، طبق روال عادی باید خسته و تسلیم پذیر و دارای روحیه ای درهم شکسته باشد و در برابر ده ها هزار نفر دستها را به نشان تسلیم بالا برد، اما شگفتا! که وقتی سپاه استبداد با او رو به رو شد، شهامت و شجاعت و قدرتی را در برابر خود یافت که هرگز تصور نمی کرد! هر کس به انگیزه شرارت پیش رفت، لحظه ای مهلت نیافت از این رو “عمر بن سعد” فریاد کشید: مادرهایتان در مرگتان بگریند، می دانید به جنگ چه کسی رفته اید؟ این فرزند بزرگترین قهرمان اسلام است.

- “شمر"، خشن ترین فرمانده سپاه استبداد در اعتراف به آزادگی و شکست ناپذیری حسین (ع) گفت: به خدای سوگند که او روح تسخیر ناپذیر پدرش علی را در کالبد دارد.

تعمق و تامل در سخنان این اندیشمندان و بزرگان از فرقه ها و ادیان مختلف بیانگر شکست ناپذیر بودن نهضت عاشورا و شکوه سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) در منطق و منش است و اینکه این نهضت برای بشریت با هر گرایش و سلیقه ای راهگشای رسیدن به زندگی سعادتمند و گسترش عدالت و آزادگی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-03-26] [ 10:07:00 ق.ظ ]





  امام حسین ازنگاه اندیشمندان وبزرگان دین   ...

 

امام حسین (ع) از نگاه اندیشمندان و بزرگان ادیان

هضت عظیم و پرصلابت عاشورا از آغاز تاکنون و تا همیشه تاریخ بشریت چشمه سار آزادی و آزادمردی باقی خواهد ماند و هر انسان طالب حق و حقیقت برای رسیدن به آزادگی و عدالت باید قدری از معارف این چشمه را درک کند.
نهضت عاشورا و قیام امام حسین (ع) آنچنان نفوذی دارد که نه تنها مسلمانان بلکه تمامی ادیان و مذاهب بر عمق و عظمت این حادثه و معنویت آن معترفند و پیام عاشورا تا پایان دنیا به عنوان ناب ترین شعار عدالت خواهی و آزادگی به هنگام ظلم و بیداد در هر جای این کره خاکی سروده خواهد شد.

اسناد حماسه ساز عاشورا نشانگر این حقیقت است که حسین(ع) و یاران آزاده اش در گذر زمان در برابر استبدادی ددمنش و خونخوار و سپاهی دژخیم در بیابانی خشک و سوزان رو به رو شدند تا به انسان های سرکش و زیاده خواه بفهمانند که ظلم و استبداد مقام و موقعیت و شرف و بلند مرتبگی نمی آورد.

بسیاری از اندیشمندان و بزرگان ادیان مختلف به دنبال سالها پژوهش و تحقیق در زمینه فلسفه قیام عاشورا و نهضت حسینی همگی بر این عقیده اند که قیام امام حسین (ع) نشات گرفته از یک قدرت الهی بود و امام حسین (ع) با این حرکت خود قصد داشت تا دین اسلام و سیره پیامبر (ص) را برای همیشه جاوید سازد تا در گذر ایام دستخوش تحریف و دگرگونی نشود.

- «آنتوان بارا» از جمله پژوهشگران مسیحی است که در کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» خود حقیقت شخصیت امام حسین (ع) را اینگونه بیان کرده است: “من در مورد زندگی و حرکت حسین(ع) بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شده ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام می کند: “من از روی هوسرانی و خوشگذرانی و برای افساد و ستمگری قیام نکرده ام بلکه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منکر و حرکت براساس سیره جد و پدرم است.”

“بعد دیگر شخصیت امام حسین (ع) که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابی است این دو خصیصه نمی تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی های برگزیدگان خداست او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمی است که از ویژگی امام به شمار می رود.”

- چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی) می گوید: اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمیدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد.

- توماس کارلایل (فیلسوف و مورخ انگلیسی) نیز می گوید: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود و پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است.

- ادوارد براون (مستشرق معروف انگلیسی) ، عنوان می کند : آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.

- فردریک جمس اظهار می دارد : درس امام حسین(ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.

- ل. م.بوید ، هم می گوید : در طی قرون، افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همین هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع). و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند شرکت کرده ام، هرچند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.

- واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریکایی) ، براین عقیده است که : برای امام حسین(ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در ریگ های تفتیده عربستان، روح حسین(ع) فناناپذیر است.

- توماس ماساریک، تصریح می کند : گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب مسیح مردم را متاثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین(ع) یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

- موریس دو کبری، خاطرنشان می کند : در مجالس عزاداری حسین(ع) گفته می شود که حسین(ع)، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده، از زیردستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم.

- ماربین آلمانی (خاورشناس)، می گوید : حسین(ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت چون پرکاهی بر باد خواهد رفت.

- جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی) یاد آور می شود : وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین(ع) و مامور به خونریزی می کرد، آنها می گفتند “چه مبلغ می دهی؟” اما انصار حسین(ع) به او می گفتند “ما با تو هستیم. اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم".

- گیبون (مورخ انگلیسی) ، عنوان می کند : با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقّات و مشکلاتی که حضرت حسین(ع) تحمل کرده، احساسات سنگین دل ترین خواننده را برمی انگیزد، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد.

- سر پرسی سایکس (خاورشناس انگلیسی)، تاکید می کند : حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجه ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، نامی بلند غیرقابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.

- تاملاس توندون (هندو، رئیس سابق کنگره ملی هندوستان)، براین باور است که : این فداکاری های عالی از قبیل شهادت امام حسین(ع) سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقی بماند.

- شیخ جعفرشوشتری، می گوید : ازعظمت بلکه معجزه قرآن، آن است که برخلاف دیگر کتابها تکرارش ملال آور نیست، بلکه لطفش بیشتر می گردد، مصیبت امام حسین (ع) هم همینطور است. هرچه خوانده یا شنیده شود باز تازه است. دیگرآنکه نگاه کردن به خط قرآن عبادتست، تلاوت و گوش دادن به آن عبادتست، مرثیه امام حسین(ع)، همچنین است، خواندنش و گوش دادنش عبادتست، گریاندنش و گریه کردنش نیز عبادتست.

- مهاتما گاندی (رهبر استقلال هند)، می گوید : من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندم و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین(ع) پیروی کند.

- محمد علی جناح (قاعد اعظم پاکستان) نیز می گوید : هیچ نمونه ای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین(ع) از لحاظ فداکاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروی نمایند.

- لیاقت علی خان (نخستین نخست وزیر پاکستان)، تصریح می کند : این روز محرم، برای مسلمانان سراسر جهان معنی بزرگی دارد. در این روز، یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسین(ع) در عین حزن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی به شمار می رفت. این درس به ما می آموزد که مشکلات و خطرها هرچه باشد، نبایستی ما پروا کنیم و از حق و عدالت منحرف شویم.

- عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری)، تاکید می کند : جنبش حسین(ع)، یکی از بی نظیرترین جنبش های تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوت های دینی یا نهضت های سیاسی پدیدار گشته است … دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی دوام نکرد و از شهادت حسین(ع) تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.

- عبد الرحمن شرقاوی (نویسنده مصری)، نیز می گوید : حسین(ع)، شهید راه دین و آزادگی است. نه تنها شیعه باید به نام حسین(ع) ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.

- طه حسین (دانشمند و ادیب مصری)، عنوان می کند : حسین(ع) برای به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال کردن از جایی که پدرش رها کرده بود، در آتش شوق می سوخت. او زبان را درباره معاویه و عمالش آزاد کرد، تا به حدی که معاویه تهدیدش نمود. امام حسین(ع)، حزب خود را وادار کرد در طرفداری حق سختگیر باشند.

- علامه طنطاوی (دانشمند مصری)، نیز می گوید : داستان حسینی عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا بر می انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می آورد، چنانکه رای شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشی جویند.

- دانشمند نامدار اهل سنت “ابن ابی الحدید” نیز در مورد جلوه های آزادگی و شکست ناپذیری عاشورا چنین نوشته است: “سالار پرشکوه شکست ناپذیران روزگار و قهرمان کسانی که در برابر ذلت و تحقیر سر فرود نیاورده و به عصرها و نسلها درس جوانمردی و شرافت و مرگ پر افتخار را زیر سایه شمشیرهای آخته داد، و آن را بر سازش با بیداد و فریب برگزید، پدر یکتاپرستان گیتی حسین(ع)، فرزند رشید علی(ع) است. استبدادگران اموی به آن شخصیت تسخیر ناپذیر و یارانش امان دادند، اما او بدان دلیل که نمی خواست در برابر ذلت و بیداد سر خم کند و نیز بیم آن داشت که اگر با پذیرش امان نامه کشته هم نشود، ذلت بر او و دیگر آزاد منشان رهرو راهش از سوی عبید و دیگر خودکامگان سیاهکار و حقیر تحمیل گردد، مرگ پر عزت و افتخار را بر زندگی ذلیلانه برگزید.”

- شاعر دانشمند “ابونصر سعدی” از سرایندگان نامدار قرن چهارم در وصف آزادگی و عزتمندی حسین(ع) از جمله چنین می سراید: “"حسین (ع) همان کسی است که مرگ با عزت و آزادگی را زندگی حقیقی می نگریست و زندگی با ذلت و حقارت را مرگ.”

این حقیقت درخشان حتی در گزارش و سخنان دشمن نیز آمده است از جمله “حمید بن مسلم” از گزارشگران رویداد عاشورا در وصف شکوه و شکست ناپذیری پیشوای آن می گوید: “به خدای سوگند که فروغ فروزان سیمای حسین و جمال و هیبت او به گونه ای مرا مجذوب و واله ساخته بود که اندیشه کشتن او را از یاد بردم.”

پس از رویداد جانسوز عاشورا، یکی از منتقدان، برخی از سپاه شوم اموی را نکوهش کرد که ننگ و نفرین بر شما! چگونه فرزندان پیامبر را آن گونه ناجوانمردانه قتل عام کردید؟

او پاسخ داد: “دوست من! بیهوده سخن مگو! اگر تو نیز آن روز آنچه را ما با آن روبه رو شدیم می دیدی، جز جنایت و بیدادی که از ما سر زد از تو سر نمی زد چرا که ما با گروهی کم شمار رو به رو شدیم که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود و شیرآسا از هر سو، جنگاوران را به خاک هلاک می افکندند و خود را بی هیچ هراسی به دریای مرگ می زدند! آنان مردمی بودند که نه در برابر ثروت و مقام سر فرود می آوردند و نه امان و امان نامه و نه زور و خشونت و مرگ! چیزی نمی توانست میان آنان و مرگ هدفدار یا چیرگی بر حکومت مانع شود و اگر ما اندکی در برابر آن اراده های مصمم و شکست ناپذیر کوتاه می آمدیم جان همه سپاه اموی را می گرفتند! با این وصف ای بی مادر! ما تیره بختان چه می توانستیم انجام دهیم.”

- هنگامی که پیشوای آزادی گام به میدان دفاع نهاد، پس از روزها تشنگی و تلاش و بدرقه دردناک یاران راه و تحمل آن شرایط دشوار محاصره و پیکار نابرابر، طبق روال عادی باید خسته و تسلیم پذیر و دارای روحیه ای درهم شکسته باشد و در برابر ده ها هزار نفر دستها را به نشان تسلیم بالا برد، اما شگفتا! که وقتی سپاه استبداد با او رو به رو شد، شهامت و شجاعت و قدرتی را در برابر خود یافت که هرگز تصور نمی کرد! هر کس به انگیزه شرارت پیش رفت، لحظه ای مهلت نیافت از این رو “عمر بن سعد” فریاد کشید: مادرهایتان در مرگتان بگریند، می دانید به جنگ چه کسی رفته اید؟ این فرزند بزرگترین قهرمان اسلام است.

- “شمر"، خشن ترین فرمانده سپاه استبداد در اعتراف به آزادگی و شکست ناپذیری حسین (ع) گفت: به خدای سوگند که او روح تسخیر ناپذیر پدرش علی را در کالبد دارد.

تعمق و تامل در سخنان این اندیشمندان و بزرگان از فرقه ها و ادیان مختلف بیانگر شکست ناپذیر بودن نهضت عاشورا و شکوه سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) در منطق و منش است و اینکه این نهضت برای بشریت با هر گرایش و سلیقه ای راهگشای رسیدن به زندگی سعادتمند و گسترش عدالت و آزادگی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:02:00 ق.ظ ]





  ستایش پروردگار   ...

سپاس مخصوص خداست آن وجود مباركي كه اول است ، بي آنكه اوّلي پيش از او باشد و آخر است ، بي آنكه آخري پس از او باشد . ديده ي بينندگان از ديدنش ناتوان ، و گمان وصف كنندگان از ستودنش عاجز است . موجودات را به قدرتش آفريد ؛ آفريدني خوش نما ، و مخلوقات را به اراده اش ساخت ، ساختني زيبا . آن گاه تمام آنها را در مسير خواسته ي خود راهي نمود و در راه محبتش برانگيخت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:57:00 ق.ظ ]





  سیره اخلاقی امام حسین   ...

نماز امام حسين (ع)
نماز عمود خيمه دين و استوارترين ريشه پيوند ميان بنده و مولا است . اگر نهضت جاويد حسين بن علي (ع) براي اقامه ي حق و زنده كردن دين خدا و رها ساختن از چنگال خرافات و هواپرستان ستمگر است و عمود دين خدا نماز است صحنه عبادت ، مناجات و تلاوت قرآن امام حسين (ع) و خاندان و ياران بزرگوارش در شب عاشورا ، زيباترين نمايش بندگي است . امام حسين (ع) درس عشق ورزي به نماز و راز و نياز با معبود را از پدرش حضرت علي (ع) فراگرفته است . به راستي وقتي امام حسين (ع) در صحنه ي خون و جهاد ، اين چنين ارزش و جايگاه نماز را پاس مي دارند و نماز را به تمام معنا در آن شرايط سخت و طاقت فرسا ، اين گونه به پا مي دارند . نماز و دعا و راز و نياز با خداوند از عزتي سرشار است كه امام حسين (ع) به خاطر آن ، از دشمن به تأخيرانداختن جنگ درخواست مي كند .
مهلت خواستن امام جهت انجام نماز و عبادت :
راوي مي گويد : چون امام حسين (ع) مشاهده نمود كه لشگر دشمن در شروع جنگ تعجيل نموده و در برافروختن آتش آن حريصند و موعظه هاي قولي و عملي حضرت در آنان كارساز نيست برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) را خطاب كرده فرمودند : اگر مي تواني اين لشگر را امروز از جنگيدن منصرف كن تا در اين شب براي خدا نماز بگذاريم خدا مي داند من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم .
بالاخره آن شب را به امام و يارانش مهلت دادند . راوي مي گويد : « در حالي كه امام حسين (ع) نشسته بودند ناگاه خواب مختصري برحضرت غلبه كرد پس از بيدار شدن خطاب به حضرت زينب (س) فرمود : « خواهرم همين ساعت جدّم حضرت محمّد (ص) و پدرم حضرت علي (ع) را در خواب ديدم كه همگي مي گفتند : « حسين ، به زودي نزد ما خواهي بود.»
تجلّي رضا به قضا
كربلا تجلي گاه رضاي انسان به قضاي خدا بود . آن حضرت در واپسين لحظات حيات در قتلگاه چنين زمزمه مي كرد : « الهي رضي بقضائك » .
رسم الخط حق و باطل :
وقتي خوبي و بدي و حق و باطل به هم مي آميزد تيرگي باطل حق را هم غبارآلود و ناپيدا و مشوّه جلوه مي دهد . زيبايي كار امام حسين (ع) آن بود كه مشعلي روشن كرد ، تا راه روشن و تيرگي ها زدوده و بازشناسانده شود ، تا ديگر فريب و نقاب ، بي اثر گردد ؛ آيا اين زيبا نيست ؟
عاشورا يك رسم الخط بود ؛ ترسيم روشن خطي كه حق و باطل را جدا كرد و مسلمان ناب را از مسلمان نماي مدعي باز شناسانده .
حادثه كربلا ، صحنه ي نمايش اخلاق اسلامي :
1- مروّت : مروّت مفهوم خاصي دارد و غير از شجاعت است ؛ گو اينكه معنايش مردانگي است . اينكه اباعبدالله در وقتي كه دشمنش تشنه است به او آب مي دهد ، معنايش مروّت است .
2- ايثار و وفا : يكي ديگر از عناصر اخلاقي موجود در اين حادثه ، چه نمايشگاه ايثاري بوده است كربلا ! تجلي دادن اين عاطفه ي انساني و اسلامي يكي از وظايف حادثه ي كربلا بوده است و گويي اين نقش برعهده حضرت ابوالفضل العباس (ع) گذاشته شده بود . حضرت ابوالفضل بعد از اينكه چهار هزار مأمور شريعه ي فرات را كنار زده است . وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به طوري كه آب به زير شكم اسب رسيده و او مي تواند بدون اينكه پياده شود مشكش را پر از آب كند . همينكه مشك را پر از آب كرد ، با دستش مقداري آب برداشت و آورد جلوي دهانش كه بنوشد . تاريخ مي گويد « فَذَكَرَ عَطَشَ الحُسين (ع) » يادش افتاد كه برادرش تشنه است ، گفت شايسته نيست حسين در خيمه تشنه باشد و من آب بنوشم .
3- جنبه ي توحيدي و عرفاني : شب عاشوراي حسيني به چه حالي مي گذرد . اين شب را اباعبدالله چقدر براي خودش نگه داشت ، براي استغفار ، براي دعا ، براي مناجات ، براي راز و نياز با پروردگار خودش ، نماز روز عاشوا را ببينيد كه در جنبه هاي توحيدي و عبوديت و جنبه هاي عرفاني ، مطلب چقدر اوج مي گيرد .
رشد معرفتي امام حسين (ع) :
دعوت به توحيد با گفتار و در عمل ، بدون شك محور همه ي معارف آسماني و اساس دعوت همه پيامبران الهي است . همه مراحل قيام پرشكوه امام حسين (ع) از آغاز تا پايان در توحيد موج مي زند . آن حضرت از اولين قدم تا آخرين نفس ، لحظه اي از ياد حق و حمد و ثنا و شكر او غافل نبود . سخن نخست او در هنگام حركت از مكه به سوي عراق « الحمدلله و ماشاءالله و لا حول ولا قوه الا بالله » بود . در آن هنگام كه خون آلود و داغدار و تشنه كام بر زمين افتاده بود و نگاه مباركش به سوي آسمان بود . چنين فرمود : « پروردگارا ! از تو صبر بر قضا و حكمت را خواستارم ، معبودي جز تو نيست ، اي پناه ، پناه آورندگان! »
امام حسين در آيات قرآن :
امام حسين (ع) همان روح بلند و قرآني ( شريك قرآن ) قرآن ناطق است و همچون كتاب خدا فرقان و برهان و مايه ي عزت اسلام و مايه ي اقتدار مسلمانان است حماسه ي حسيني نورخاموش ناشدني كه هميشه جاودان است مشاركت و هم سويي و همساني دويادگار ارزشمند رسول خدا (ص) قرآن و امام حسين (ع) سبب شده است كه امام حسين (ع) را شريك قرآن بخوانيم .
پيوند ميان قرآن و امام حسين (ع ) آن چنان عميق و گسترده است كه اشاره مي شود كه مونس و همدم شب و روزش قرآن بوده است .
امام صادق (ع) فرمود : سوره ي « والفجر » را در نوافل و فرايض خودتان بخوانيد كه سوره ي جدّم حسين بن علي (ع) است . عرض كردند : به چه مناسبتي سوره ي حدّ شماست ؟ فرمودند : آن آيات آخر سوره ي « والفجر » مصداق حسين است .
امام حسين (ع) انتخاب خدا در آيه ي مباهله است .
« پس هركس با تو در مقام مجادله برآيد بعد از آنكه به وحي خدا به احوال او آگاهي يافتي به او بگو بيائيد ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله برخيزيم و در دعا و التجاء به درگاه خدا اصرار كنيم تا دروغگو و كافران را به لعن و عذاب خود گرفتار سازيم » .
« ثار» از ريشه « ثأر» و « ثؤرة» به معناي انتقام و خون خواهي و نيز به معناي خون آمده است .
براي « ثارالله » معناي و وجوه مختلفي ذكر شده كه هريك تفسير خاص خود را مي طلبد . در مجموع به اين معنا است كه : خداوند ، ولّي دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مي كند چرا كه ريختن خون سيدالشهدا در كربلا ، تجاوز به حريم و حرمت الهي و طرف شدن با خداوند است به طور كلي از آن جهت كه اهل بيت (ع) ( آل الله ) هستند شهادت اين امامان ، ريخته شدن خون متعلق به خداوند است .
اگرچه اين واژه در قرآن نيامده است ؛ ليكن مي توان آن را با آيات قرآني اين گونه توجيه كرد . « من قتل مظلوما فقد جعلنا اوليه سلطنا » « آن كس كه مظلوم كشته شده ، براي ولي اش سلطه ( و حق قصاي ) قرار داديم » .
اين واژه حاكي از شدت همبستگي و پيوند سيدالشهداء با خداوند است كه شهادتش همچون ريخته شدن خوني از قبيله خدا مي ماند كه جز با انتقام گيري و خون خواهي خداوند ، تقاص نخواهد شد .

مصيبت پذيري در سايه ي پيوند خدا :
در فرجامين شاعتهاي روز عاشورا كه همه ي ياران و فرزندان امام حسين (ع) شهيد شدند حضرت براي اتمام حجت ، نداي « هل من ناصر » را سرداد . وقتي صدا به خيمه ها رسيد ، صداي گريه و ناله هاي آنان بلند شد و حضرت به سوي آنان برگشت و به آرامش سفارش كرد . همچنين به خواهرش زينب فرمود : « فرزند شيرخواره ام را به من بده تا براي آخرين بار با او وداع كنم. » آنگاه حرمله بن كاهل اسدي به دستور عمربن سعد تيري به سوي آن كودك شيرخوار انداخت و گلويش را هدف گرفت . خون از گلوي حضرت علي اصغر جاري شد و حضرت با دستش آن خون را گرفت و به سوي آسمان پاشيد و فرمود : « تحمل اين مصيبت برمن آسان است ؛ زيرا در منظر و پيشگاه خداست .»
راوي گويد : عمربن سعد جلو آمده و تيري به سوي لشگر امام حسين (ع) پرتاب كرد و گفت : « نزد امير شهادت دهيد كه من اوّلين كسي بودم كه جنگ را آغاز نمودم . »
از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود : « از پدرم امام باقر (ع) شنيدم كه فرمود : هنگامي كه امام حسين (ع) يا لشگر عمربن سعد برخورد كرد جنگ برپا شد خداوند نصرت خويش را بر او نازل كرد تا در بالاي سر حضرت به پرواز درآمد . سپس حضرت را مخيّل نمود بين نصر و غلبه ي بر دشمنان و لقاء خداوند و شهادت و امام (ع) لقاء پروردگار را اختيار نمودند . »
هنگامي كه امام حسين (ع) از مكه به قصد مدينه خارج شد افواجي از ملائكه كه داراي نشانه هاي خاص بوده و به رديف قرارگرفته بودند با آن حضرت برخورد نموده در حالي كه در دستشان ابزار و آلات جنگي و برشتران بهشتي سوار بودند . اين فرشتگان خدمت حضرت سلام كرده و عرض نمودند: اي حجت خدا بعد از رسول الله و حضرت علي (ع) و امام حسن (ع) به همهي خلق خداي تعالي توسط ما جد شما را در مورد متعددي ياري داد و اينك ما را در جهت ياري شما فرستاده است حضرت فرمود : « وعده گاه من و شما مكاني است كه در آنجا كشته مي شوم و آن سرزمين كربلاست . چون به آن مكان وارد شدم به نزدم بيائيد . »
همچنين گروههايي از مؤمنين اجنّه خدمت حضرت رسيده و عرض كردند : « مولاي ما ، ما شيعيان و ياران توئيم . هر امري داريد بفرمائيد . اگر دستور دهيد تمامي دشمنانت را خواهيم كشت و شما در جاي خود بمانيد . »
امام فرمود : « خدا به شما جزاي خير دهد . مگر قرآن را كه بر جدّم رسول خدا نازل شده نخوانده ايد آنجا كه فرمود : « به مردم بگو اگر در خانه هاي خود هم باشيد آنان كه كشتن برايشان مقدّر شده به سوي محل قتل خود خواهند رفت . »
اگر من در اينجا بمانم خداوند به چه وسيله اين مردم شقي را امتحان نمايد ؟ چه كسي در قبر من كه براي من مقدّر شده ساكن شود ؟ حال آنكه خداوند در روزي كه زمين را مي گسترد اين مكان را به عنوان قبر من اختيار نموده است و آنجا را محل اجتماع و پناهگاه شيعيان و دوستان ما قرارداده است . اعمال و نماز ايشان را در آنجا قبول و دعايشان را مستجاب مي نمايد . شيعيان ما در آنجا سكونت مي كنند و اين سكونت موجب امان دنيا و آخرت آنان خواهد بود .
امام حسين (ع) در روز عاشورا در هنگام مراجعه به انبوه دشمن با اينكه مي ديد دشمن به تمام معنا آماده جنگ است از اندرز و نصيحت و بيدارسازي دشمن دست برنداشت. امام حسين (ع) دو هدف اساسي داشت :
1- تمام كردن حجت بردشمن و باقي نگذاشتن جاي هرگونه عذر و بهانه براي آنها
2- بيداركردن افراد انگشت شماري مانند حربن يزيد رياحي كه انواري از ايمان و محبت اهل بيت (ع) در دلشان تابيده بود .
اين است عاطفه و محبّت امامي دلسوز در رهبري الهي و انسان دوست در مقابل دشمني جنايتكار و بي گذشت و اين است روش فرزند فاطمه كه در حساس ترين شرايط و اوضاع نيز لحظه اي از مسيري كه خداوند برايش تعيين نموده منصرف نمي گردد .
از مقتل خوارزمي و جامع الاخبار روايت شده است كه مردي اعرابي به خدمت امام حسين (ع) آمد و گفت : يابن رسول الله ضامن شده ام اداي ديت كامله را و اداي آن را قادر نيستم لاجرم با خود گفتم كه بايد سؤال كرد از كريميترين مردم و كسي كريمتر از اهل بيت رسالت (ص) گمان ندارم . حضرت فرمود يا اخاالعرب من سه مسئله از تو مي پرسم اگر يكي را جواب گفتي ثلث آن مال را به تو عطا مي كنم و اگر دو سؤال را جواب دادي دو ثلث مال خواهي گرفت و اگر هر سه را جواب گفتي تمام آن مال را عطا خواهم كرد .
اعرابي گفت يابن رسول الله چگونه روا باشد كه مثل تو كسي كه از اهل علم و شرفي از اينفدوي كه يك عرب بدوي بيش نيستم سؤال كند حضرت فرمود : كه از جدوم رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود : المعروف بقدرالمعرفته باب معروف و موهبت به اندازه ي معرفت بروي مردم گشاده بايد داشت اعرابي عرض كرد هر چه خواهي سؤال كن اگر دانم جواب مي گويم و اگر نه از حضرت شما فرا مي گيرم « لا قوع الا بالله » حضرت فرمود : كه افضل اعمال چيست ؟ گفت : ايمان به خداوند تعالي . فرمود : چه چيز مردم را از مهالك نجات مي دهد ؟ عرض كرد : توكل و اعتماد برحق تعالي
فرمود : زينت آدمي در چه چيز است ؟ اعرابي گفت : علمي كه به آن عمل باشد . فرمود كه اگر به دين شرف دست نيابد ؟ عرض كرد مالي كه با مروت و جوانمردي باشد . فرمود كه اگر اين را نداشته باشد ؟ گفت فقر و پريشاني كه با آن صبر و شكيبايي باشد . فرمود : اگر اين را نداشته باشد . اعرابي گفت كه صاعقه اي از آسمان فود بيايد و او را بسوزاند كه او اهليت غير اين ندارد . سپس حضرت خنديد و كيسه اي كه هزار دينار سرخ داشت نزد او افكند و انگشتري عطا كرد .
امر به معروف و نهي از منكر :
امر به معروف و نهي از منكر دو فريضه ي بزرگ از فرايض الهي است اين دو واجب الهي نيز در صورت تحقق زمينه ي آن دستور الهي و از شرايط اسلام و دين داري است قيام امام حسين (ع) زنده كردن امر به معروف و نهي از منكر بود و اين كه همانند امام در اين راه از هيچ مانعي حتي زور و شمشير نهراسيم . نهي از منكر امام نهي از دنياپرستي بود . نهي از اسيرشدن در زندان و چشم و گوش بسته راه حق را پنداشتن .
امام با شعار هيهات منا الذله : كشته شدن در راه خدا را كه نتيجه اش امر به معروف و نهي از منكر و زنده شدن اسلام و نجات مسلمين و جامعه ي اسلامي از نابودي است انتخاب مي كند .

امر به معروف و نهي از منكر در قرآن :
در سوره ي آل عمران آيات مربوط به امر به معروف و نهي از منكر زياد است
وَلتَكُنْ مِنكُمْ اُمّه يدعونَ اِلَي الْخَيْر و يأمُرونَ بِالْمَعروفها و يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولئكَ هُمُ الْمُفْلِحونَ. ( آل عمران /104 )
و بايد از شما مسلمانان برخي خلق را به خير و صلاح دعوت كنند و مردم را به نيكوكاري امر و از بدكاري نهي كنند و اينان كه به حقيقت واسطه هدايت خلق هستند در كمال فيروزبختي و رستگاري خواهند بود .
اولاً معروف يعني چه ؟ منكر يعني چه ؟ امر به معروف و نهي از منكر يعني چه ؟
اسلام از باب اينكه نخواسته موضوع امر به معروف و نهي از منكر را به امور معين مثل عبادت ، معاملات ، اخلاقيات ، محيط خانوادگي و … محدود كند ، كلمه عام آورده است . معروف ، يعني هر كار خير و نيكي ، امر به معروف لازم است . نقطه ي مقابلش ، هر كار زشتي - « امر » يعني فرمان ، نهي يعني بازداشتن ، جلوگيري كردن .
امر به معروف و نهي از منكر يگانه اصلي است كه ضامن بقاي اسلام است ؛ به اصطلاح علت مبقيه است . اصلاً اگر اين اصل نباشد اسلامي نيست . حسين بن علي (ع) در راه امر به معروف و نهي از منكر يعني در راه اساسي ترين اصلي كه ضامن بقاي اجتماع اسلامي است كشته شد ؛ درراه آن اصلي كه اگر نباشد ، دنبالش متلاشي شدن است ، دنبالش تفرّق است دنبالش تفكّك و از ميان رفتن و گنديدن پيكر اجتماع است .
عامل امر به معروف و نهي ازمنكر بود كه از روز اولي كه امام حسين (ع) از مدينه حركت كرد ، با اين شعار حركت كرد . از اين نظر ، مسئله اين نبود كه چون از من بيعت مي خواهند و من نمي پذيرم ، قيام مي كنم ، بلكه اين بود كه اگر بيعت هم نخواهند ، من به حكم وظيفه ي امر به معروف و نهي از منكر بايد قيام كنم ؛ و نيز مسئله اين نبود كه چون مردم كوفه از من دعوت كرده اند قيام مي كنم ( هنوز حدود دوماه مانده بود كه مردم كوفه دعوت كنند ؛ روزهاي اول بود و به دعوت مردم كوفه مربوط نيست ) ، بلكه مسئله اين بود كه دنياي اسلام را منكرات فراگرفته است ؛ من به حكم وظيفه ي ديني ، به حكم مسئوليت شرعي و الهي خود قيام مي كنم .
وصيت نامه ي اعتقادي – سياسي امام حسين (ع) :
امام حسين (ع) پيش از حركت از مدينه ، وصيت نامه اي خطاب به برادرش « محمد حنفيه » نوشت و انگيزه ي قيام خود را چهارچيز اعلام مي كند :
1- اصلاح امور امت
2- امر به معروف
3- نهي از منكر
4- پيروي از سيره ي جدّش پيامبر (ص) و پدرش حضرت علي (ع) و زنده كردن سيره ي آن دو بزرگوار .
امام علي (ع) مي فرمايد : چنانچه اعمال صالح را با يكديگر ارزيابي كنيم و تمامي آنها را در يك كفه ي ترازو قراردهيم ، حتي گل سرسبد كردارهاي نيكو كه همان حضور در جبه هاي نبرد و ميدان جهاد است و امر به معروف را در كفه ي ديگر آن بگذاريم ، كفّه ي دوم بسيار سنگين مي شود . همه ي كارهاي عبادي انسان در مقابل فرضيه ي ارجمند امر به معروف ، مانند كفي برروي اقيانوس بيكراني است كه هيچ گونه مقايسه اي ميان آنها ، شدني نيست .
تمسك امام حسين (ع) به اصل امر به معروف و نهي از منكر :
امام حسين (ع) به اين اصل امر به معروف و نهي از منكر تمسك كردند و اثبات نمودند كه من به اين دليل قيام كردم تا امر به معروف و نهي از منكر را زنده كنم . او در زمان معاويه علائم و قرائني نشان مي داد كه معلوم بود خودش را براي قيام آماده مي كند . صحابه ي پيغمبر را در مني جمع كرد و براي آنها صحبت نمود . آنها را روشن كرد ، حقايق را به آنها گفت و مفاسد اوضاع را برايشان نماياند. فرمود : شما هستيد كه چنين وظيفه اي داريد .
امام حسين (ع) به خاطر امر به معروف و نهي از منكر ، به خاطر اين اصل اسلامي ، مي توان جان ، عزيزان و مال و ثروت داد .
چه كسي توانسته است در دنيا به اندازه ي امام حسين (ع) به اين اصل ارزش بدهد ؟ معني نهضت حسيني اين است كه امر به معروف و نهي از منكر آن قدر بالاست كه تا اين حد در راه آن مي توان فداكاري كرد .

نتيجه :
حضرت محمّد (ص) فرمود : شهادت امام حسين (ع) آتشي در دلهاي مؤمنين ايجاد كرده كه هرگز روبه خاموشي نمي رود .
جانهاي كربلائيان اين شرافت را نشانه گرفت به گونه اي كه در سبقت گرفتن به مرگ بر همديگر پيشي مي گرفتند و آماج شمشيرها و نيزه ها قرار گرفتند . از نظر اخلاقي امام حسين (ع) آغازگر جنگ نبودند بلكه آغاز جنگ با پرتاب تير عمربن سعد بود . درسهايي كه مي توان از قيام عاشورا گرفت :
1- تسليم فرمان و رضاي خدا شدن
2- لزوم حمايت از دين و ارزشهاي ديني
3- احياي امر به معروف و نهي از منكر
4- عزت و افتخار حسيني
5- آزاد مردي و غيرت مردانگي
6- مبارزه با زمام داران فاسد
مبارزه و قيام امام حسين (ع) دو وجهه داشت و دو نتيجه هم به وجود آورد :
يك نتيجه اين بود كه امام توانست بر حكومت پليد يزيد پيروز شود يعني حكومت يزيد را متزلزل و رسوا نمايد .
نتيجه دوم اينكه : امام حسين (ع) با اين قيام توانست مظلوميت خود را به تاريخ بفهماند كه تاريخ تا ابد آن را فراموش نخواهد كرد و روز عاشورا اوج همين حادثه ي عظيم و بزرگ و شروع اين جريان بود ، لذا هدف امام از اين قيام ، برافراشتن پرچم دين ، ريشه كني فساد در سرزمين احساس مسئوليت در برابر دين آسماني و سرنوشت امت اسلامي ، از وظايف هر فرد مسلمان است كه درباره ي رهبران ديني ، نمود بيشتري دارد و نيز ترسيم سيماي جامعه ي سعادتمند از ويژگي هاي رهبران الهي است كه امام حسين در سراسر زندگي حماسه سازش به اين دو ، عمل كرد و اين اهتمام به اين دو ظيفه ي اجتماعي را به همگان آموخت .
پيام نهضت امام حسين (ع) موضوع پيام دينداري ، عدالت ، آزادي و مبارزه با ستم و فساد و ارتجاع است اين حادثه پيام به مسلمانان است .
عنصر امر به معروف و نهي از منكر به نهضت حسيني ارزش داد امام حسين (ع) هم به امر به معروف و نهي از منكر ارزش داد . امر به معروف و نهي از منكر ، نهضت حسيني را بالا برد ؛ ولي امام حسين (ع) اين اصل را به نحوي اجرا كرد كه شأن اين اصل بالا رفت .
امام حسين (ع) آنچه را كه داشت در راه اين اصل در طبق اخلاص گذاشت به مرگ درراه امر به معروف و نهي از منكر زينت بخشيد . به اين مرگ شكوه و جلال داد . مرگ در راه حق و حقيقت .
اينكه عاشورا هميشه زنده است رابطه محبت و عشق است و چشيدني و دنيا هيچ وقت نمي تواند شهادت را بفهمد و هميشه اين شهادت است كه پيروز است .
عاشورا هر روز در كربلاي دلمان اتفاق مي افتد كوشش كنيم حسين زمان به دست يزيد نفس تشنه لب شهيد نشود .

فهرست منابع و مأخذ
1. « قرآن كريم »
2. نهج البلاغه
3. بيرانوند ، نسرين ، عاشورا تجلي گاه حقيقت ، انتشارات كلام حق ، تهران ، چاپ اول 1389
4. پيشوائي ، مهدي ، سيره ي پيشوايان ، ناشر ، مؤسسه امام صادق (ع) ، قم ، 1389
5. قمي حاج شيخ عباس ، زندگاني امام حسين (ع) ، انتشارات مؤسسه مطبوعاتي حسيني ، تهران
6. قلمكاريان ، سيدمحمد نواي كربلا ف انتشارات فرهنگ مردم ، تهران ، چاپ اول 1388
7. كبيريان ، محمد حسين ، اشك و افسوس ، ناشر خورشيد تهران ، چاپ اول 1385
8. مطهري ، مرتضي ، حماسه حسيني جلد (1) انتشارات صدرا ف چاپ 63 ، 1388
9. مجموعه مقالات همايش امام حسين (ع) ، جمعي از نويسندگان ناشر مجمع جهاني اهل بيت ، چاپ اول 1381

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-03-12] [ 12:12:00 ب.ظ ]





  شعربه مناسبت تولدامام زمان   ...

فرض کن حضرت مهدی به تو مهمان گردد
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی ؟
باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد
لقمه اش درخور او هست که نزدش ببری؟
پول بی شبهه وسالم زهمه دارایی ات
داری آن قدرکه یک هدیه برایش بخری؟؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش ازدگران
گرچنین بودمیتوان تو راگفت شیعه اثنی عشری …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-03-11] [ 10:59:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما