امام حسین
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو







ساعت1








  داستان   ...

دعوت فقرا به صزف غذا
روزی امام حسين عليه السلام از كنار مساكين عبور مى كرد كه ديد پلاسى پهن كرده و تكه نانى بر گذارده اند و مشغول خوردن هستند. حضرت به آنها سلام كرد و ايشان هم جواب سلام او را دادند. آنگاه وى را دعوت كردند تا باآنها غذا بخورد. امام عليه السلام هم كنار آنها نشست فرمود: اگر غذاى شماصرقه نبود باشماهم غذا مى شدم . سپس فرمود: به منزل من بيايد. فقرا هم به متزل آن حضرت رفتند و امام عليه السلام به آنها غذا و لباس داد و دستور داد مبلغى پول هم به آنها داده شد.

قصه هاى تربيتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اكبرى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-11-03] [ 12:35:00 ب.ظ ]





  زیارت امام حسین   ...

آداب زيارات

اوّل: غسل پيش از بيرون رفتن براى سفر زيارت

دوّم: ترك كلام بيهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه

سوّم: غسل براى زيارت هر امامى و آنكه بخواند دعاى وارده آن را و بيايد آن در اوّل زيارت وارث

چهارم: طهارت از حدث كبرى و صُغرى .

پنجم: پوشيدن جامه هاى پاك و پاكيزه و نو و نيكو است سفيد بودن رنگ آن .

ششم: در وقت رفتن به روضه مقدسه گامها را كوتاه برداشتن و به آرامى و وقار سير نمودن و خاضع و خاشع بودن و سر به زير انداختن و به بالا و اطراف خود التفات ننمودن .

هفتم: خوشبو نمودن خود را در غير زيارت امام حسين عليه السلام .

هشتم: در وقت رفتن به حرم مطهّر زبان را به ذكر تكبير و تحميد و تسبيح و تهليل و تمجيد مشغول كردن و به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّدعَليهمُ السلام دهان را معطّر نمودن .

نهم: بر در حرم شريف ايستادن و اذن دخول طلبيدن و سعى در تحصيل رقّت قلب و خضوع و شكستگى خاطر نمودن به تصوّر و فكر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منوّر و اينكه مى بيند ايستادن او را و مى شنود كلام او را و جواب مى دهد سلام او را چنانچه به همه اينها شهادت مى دهد در وقت خواندن اذن دخول وتدبّر در محبّت و لطفى كه به شيعيان و زائران خود دارند و تاءمّل در خرابيهاى حال خود و خلافها كه به آن بزرگواران كرده و فرموده هاى بى حدّ كه از ايشان نشنيده و آزارها و اذيّتها كه از او به ايشان يا به خاصّان و دوستان ايشان رسيده كه برگشتن آن به آزردن ايشان است و اگر براستى در خود نگرد قدمهايش از رفتن باز ايستد و قلبش هراسان و چشمش گريان شود و اين روح تمام آداب است و شايسته است در اينجا ذكر كنيم اشعار سخاوى و روايتى را كه علامه مجلسى رَحَمهُاللّهُ در بحار از كتاب عيون المعجزات نقل فرموده امّا اشعار سخاوى كه شايسته است در آن حال تمثّل به آنها اين است :

قالُوا غَدا نَاْتى دِيارَ الْحِمى وَيَنْزِلُ الرَّكْبُ بِمَغْناهُمُ
گفتند فردا مى رسيم به سرزمينهاى قرقگاه و كاروان فرود آيد به دولتسراى آنها
فَكُلُّ مَنْ كانَ مُطيعاً لَهُمْ اَصْبَحَ مَسْرُوراً بِلُقْياهُمُ
پس هر كه پيرو ايشان باشد به ديدارشان خوشنود گردد
قُلْتُ فَلى ذَنْبٌ فَما حيلَتى بِاَىِّ وَجْهٍ اَتَلَقّاهُمُ
گفتم پس منى كه گنهكارم چه چاره كنم و به چه رو ايشان را ديدار كنم
قالُوا اَلَيْسَ الْعَفْوُ مِنْ شَاْنِهِمْ لا سِيَّما عَمَّنْ تَرَجّاهُمُ
گفتند مگر شيوه آنها گذشت نيست خصوصاً از كسى كه اميدى به آنها دارد
فَجِئْتُهُمْ اَسْعى اِلى بابِهِمْ اَرْجُوهُمُ طَوْرا وَاَخْشاهُمُ
من هم شتافتم بسوى درگاهشان گاهى به حال اميدوارى و گاهى به حال بيمناكى

و امّا آن روايت شريف چنين است كه وقتى ابراهيم جمّال كه يكى از شيعيان بوده خواست خدمت علىّ بن يقطين رَضِىَ اللَّهُ عَنهُ برسد .
چون ابراهيم ساربان بود و علىّ بن يقطين وزير هارون رشيد بود و به حسب ظاهر شاءن ابراهيم نبود كه در مجلس علىّ وارد شود لهذا او را راه نداد اتّفاقاً در همان سال علىّ بن يقطين به حجّ مشرف شد در مدينه خواست خدمت حضرت موسى بن جعفرعليه السلام مشرف شود حضرت او را راه نداد .و روز دوّم در بيرون خانه علىّ آن حضرت را ملاقات نمود عرضه داشت كه اى سيّد من تقصير من چه بوده كه مرا راه نداديد فرمود به جهت آنكه راه ندادى برادرت ابراهيم جمّال را و حق تعالى اِبا فرموده از آنكه سعى تو را قبول فرمايد مگر بعد از آنكه ابراهيم تو را عفو نمايد على گفت گفتم اى سيّد و مولاى من ابراهيم را من در اين وقت كجا ملاقات كنم من در مدينه ام و او در كوفه است فرمود هرگاه شب داخل شود تنها برو به بقيع بدون آنكه كسى از اصحاب و غلامان تو بفهمد در آنجا شترى زين كرده خواهى ديد آن شتر را سوار مى شوى و به كوفه مى روى علىّ بن يقطين شب به بقيع رفت و همان شتر را سوار شد به اندك زمانى در خانه ابراهيم جمال رسيد شتر را خوابانيد و در را كوبيد ابراهيم گفت كيست گفت علىّ بن يقطينم ابراهيم گفت علىّ بن يقطين بر دَرِ خانه من چه مى كند فرمود بيرون بيا كه امر من عظيم است و قسم داد كه او را اذن دخول دهد چون داخل شد گفت اى ابراهيم آقا و مولى اِبا فرمود كه عمل مرا قبول نمايد مگر آنكه تو از من بگذرى گفت غَفَرَاللّهُ لَكَ پس علىّ بن يقطين صورت خود را بر خاك گذاشت و ابراهيم را قسم داد كه پا روى صورت من گذار و صورت مرا زير پاى خود بمال ابراهيم امتناع نمود علىّ او را قسم داد كه چنين كند پس ابراهيم پا بصورت علىّ بن يقطين گذاشت و رُخِ او را زير پاى خود بِماليد و على مى گفت اَللّهُمَّ اشْهَدْ بار الها تو شاهد باش پس بيرون آمد و سوار شد و همان شب به مدينه برگشت و شتر را بر دَرِ خانه حضرت موسى بن جعفرعليه السلام خوابانيد .

آن وقت حضرت او را اذن داد بر آن جناب وارد شد و حضرت از او قبول فرمود از ملاحظه اين خبر معلوم مى شود كه حقوق اخوان به چه اندازه است .

دهم: بوسيدن عتبه عاليه و آستانه مباركه است و شيخ شهيدرَحَمهُ اللّهُ فرموده كه اگر زيارت كننده سجده كند و نيّت كند كه از براى خدا سجده مى كنم به شكر اينكه مرا به اين مكان رسانيده بهتر خواهد بود .

يازدهم: مقدّم داشتن پاى راست در وقت داخل شدن و مقدّم داشتن پاى چپ در وقت بيرون آمدن مانند مساجد .

دوازدهم: رفتن به نزد ضريح مطهّر به نحوى كه بتواند خود را به آن بچسباند و توهّم آنكه دور ايستادن ادبست وَهْم است زيرا كه وارد شده تكيه كردن بر ضريح و بوسيدن آن .

سيزدهم: در وقت زيارت پشت به قبله و رو به قبر منوّر ايستادن و ظاهراً اين ادب مختص به معصوم است و چون از خواندن زيارت فارغ شد گونه راست را به ضريح بگذارد و به حال تضرّع دعا كند پس گونه چپ را بگذارد و بخواند خدا را به حقّ صاحب قبر كه او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد و مبالغه كند در دعا و الحال پس برود به سمت سَرِ مطهّر و رُو به قبله باءيستد و دعا كند .

چهاردهم: ايستادن در وقت خواندن زيارت اگر عذرى ندارد از ضعف و درد كمر و درد پا و غيرها .

پانزدهم: گفتن تكبير در نزد ديدن قبر مطهّر پيش از شروع در خواندن زيارت و در خبرى است كه هر كه تكبير بگويد پيش روى امام عليه السلام و بگويد لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ نوشته شود براى او رَضْوانُ اللّهِ الاْكْبَر .

شانزدهم: خواندن زيارات مَاءثُوره وارده از سادات اَنام عَليهمُ السلام و ترك خواندن زيارتهاى مخترعه كه بعض ‍ بى خردان از عوام آنها را با بعضى از زيارات تلفيق كرده و نادانان را به آن مشغول ساخته شيخ كلينى رَحَمهُاللّهُ روايت كرده از عبدالرحيم قصير كه گفت وارد شدم بر حضرت صادق عليه السلام و گفتم فدايت شوم از پيش ‍ خود دعائى اختراع كردم فرمود واگذار مرا از اختراع خود هرگاه تو را حاجتى روى دهد پناه بر به حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و دو ركعت نماز كن و هديّه كن آن را بسوى آن حضرت الخ .

هفدهم: بجا آوردن نماز زيارت و اَقَلِّ آن دو ركعتست شيخ شهيد فرموده كه اگر زيارت براى پيغمبر است نماز را در روضه مطَهَّره بجا آورد و اگر در حَرَم يكى از ائمّه است در بالاى سر بجا آورد و اگر بجا آوردآن دو ركعت را در مسجد مكان يعنى مسجد حرم جايز است و علامه مجلسى رَحَمهُ اللّهُ فرموده كه نماز زيارت و غير آن را به گمان فقير در پشت سر و بالاى سر كردن بهتر است و علامه بحرالعلوم نيز در دُرّه فرموده :

وَمِنْ حَديثِ كَرْبَلا وَالْكَعْبَةِ لِكَرْبَلا بانَ عُلُوُّ الرُّتْبَةِ
و از داستان كربلا و كعبه آن است كه كربلا را برترى رتبه عيان گرديده
وَغَيْرُها مِنْ سائِرِ الْمَشاهِدِ اَمْثالُها بِالنَّقْلِ ذِى الشّواهِدِ
و غير آن از ساير مشاهد نيز مانند آن است به موجب نقلى كه شواهدى هم دارد
وَراعِ فيهِنَّ اقْتِرابَ الرَّمْسِ وَ اثِرِ الصَّلوةَ عِنْدَ الرَّاْسِ
و مراعات كن در آنها نزديك شدن به قبر را و انتخاب كن براى خواندن نماز نزديك سر را
وَصَلِّ خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحيحُ كَغَيْرِهِ فى نَدْبِها صَريحٌ
و در پشت سر نماز بخوان زيرا صحيح و غير صحيح تصريح به استحباب آن كرده اند
وَالْفَرْقُ بَيْنَ هذِهِ الْقُبُورِ وَغَيْرِها كَالنُّورِ فَوْقَ الطُّورِ
و فرق ميان اين قبرهاى محترم و غير آنها مانند نور بالاى طور است
فَالسَّعْىُ لِلصَّلوةِ عِنْدَها نُدِبَ وَقُرْبُها بَلِ اللُّصُوقُ قَدْ طُلِبَ
پس مستحب است سعى كنى براى نماز دركنارآن قبور ونزديك شدن به آنها بلكه جسبيدن به آنهامطلوب است

هيجدهم: خواندن سوره يسَّ در ركعت اوّل و سوره الرَّحْمن در ركعت دوّم اگر براى آن زيارتى كه نماز آن مى خواند كيفيّت مخصوصى ذكر نفرموده باشند و آنكه دعا كند بعد از نماز به آنچه وارد شده يا به آنچه در خاطر او مى رسد براى دين و دنياى خود و تعميم دهد در دعا زيرا كه آن به إجابت نزديكتر است .
نوزدهم: شيخ شهيدرَحَمهُ اللّهُ فرموده كه كسى كه داخل حرم مطهّر شود و ببيند كه نماز جماعت منعقد شده است ابتدا به نماز كند پيش از آنكه زيارت كند و همچنين ترك كند زيارت را و داخل نماز شود اگر وقت نماز شده و اگر نه ابتدا كردن به زيارت اولى است چه آن غايت مقاصد او است و اگر در بين زيارت نماز بپا شد مستحب است از براى زائران كه زيارت را قطع كنند و روى آورند به نماز و كراهت دارد ترك آن و بر ناظر حَرَم است كه مردم را امر كند به نماز .

بيستم: شيخ شهيد رَحَمهُ اللّهُ از جمله آداب زيارت شمرده تلاوت كردن قرآن نزد ضَرايح مطهّره و هديّه كردن آن را به روح مقدّس مَزُور و نفع آن به زيارت كننده عايد مى شود و متضمّن تعظيم مَزُور است .

بيست و يكم: ترك نمودن سخنان ناشايسته و كلمات لغو و بيهوده و اشتغال به صحبتهاى دنيويّه كه هميشه در هر جا مذموم و قبيح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است خصوص در اين بقاع مُطهّره و قُباب سامِيَه كه خداى تعالى خبر مى دهد از بزرگى و جَلالَت آنها در سوره نُور ((فى بُيُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ)) الاية .

بيست و دويّم: بلند نكردن صداى خود در وقت زيارت چنانچه در هديّة الزّائرين ذكر كردم .

بيست و سيّم: وداع كردن امام عليه السلام را در وقت بيرون رفتن از بلد آن حضرت به ماءثور يا به غير آن .

بيست و چهارم: توبه و استغفار نمودن به جهت گناهان و بهتر كردن حال و كردار و گفتار خود را بعد از فراغ از زيارت از آنچه دارا بود پيش از زيارت .

بيست و پنجم: انفاق كردن به قدر ميسور بر خادمان آستانه شريفه و سزاوار است كه خدّام آن محل شريف از اهل خير و صَلاح و صاحب دين و مروّت باشند و تحمّل نمايند آنچه از زائرين مى بينند و خشم خود را بر آنها فرو نشانند و غلظت و دُرُشتى بر آنها ننمايند و بر قضاء حوائج محتاجين اقدام كنند و غُرَبا را راهنمائى و دلالت كنند اگر راه مقصد را گم نمايند و بالجمله بايست خدّام را كه به حقيقت و راستى مشغول شوند در خدمات لازمه از تنظيف و حراست و محافظت زائران و غيره .

بيست و ششم: انفاق و احسان بر فقراء مجاورين و مساكين متَعَفّفين بلد امام عليه السلام خصوصاً سادات و اهل علم و مُنْقَطِعين كه به مرارت غربت و تنگدستى مبتلا و همواره عَلَمِ تعظيم شعائر الله را برپا نموده و دارا هستند جهاتى را كه ملاحظه هر يك از آنها كافى است در لزوم اعانت و رعايت .

بيست و هفتم: شيخ شهيد فرموده كه از جمله آداب تعجيل كردن در بيرون رفتن است در وقتى كه دَرْك كرد حَظّ خود را از زيارت براى مزيد تعظيم و احترام و شدّت شوق به رجوع و نيز فرموده كه در وقتى كه زنها مى خواهند زيارت كنند بايست كه خود را جدا كنند از مردان و تنها زيارت كنند و اگر در شب زيارت كنند اَوْلى است و بايد كه تغيير وضع كنند يعنى لباس خوب و عالى را به لباس پَسْت بدل كنند كه شناخته نشوند و مخفى و پنهان بيرون آيند كه كسى كمتر ايشان را بيند و شناسد و اگر با مردان زيارت كنند نيز جايز است اگر چه مكروه است .

مؤ لّف گويد از اين كلمات معلوم شد كثرت قبح و شناعت آنچه متعارف شده فعلاً كه زنها به اسم تشرّف به زيارت خود را آرايش نموده با لباسهاى نفيس از خانه ها بيرون مى آيند و در حرمهاى مطهّره مزاحمت با نامحرمان نموده و فشار به بدنهاى ايشان داده يا خود را متصل به ضرايح مطهّره نموده يا در قبله مردمان نشسته مشغول به زيارت خواندن شده و حواسّ مردم را پريشان نموده عُبّادان محل را از زائرين و نماز گذارندگان و مُتَضَرِّعين و گريه كنندگان از كار خود بازداشته و داخل در زمره صآدّين عَنْ سَبيلِ اللّهِ شده الى غير ذلك و فى الحقيقة بايست اين زيارت از آن زنها از منكرات شرع شمرده شود نه عبادات و داخل در مُوبِقات شود نه قُرُبات .

از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به اهل عراق فرمود ((يا اَهْلَ الْعِراقِ نُبِّئْتُ اَنَّ نِسآئَكُمْ يُوافينَ الرِّجالَ فِى الطَّريقِ اَما تَسْتَحْيُونَ)) (اى اهل عراق به من خبر رسيده كه زنهاى شما مى رسند به مردها در راه يعنى برمى خورند به نامحرمان در كوچه وبازارآيا حيا نمى كنيد شماها)

وَقالَ لَعَنَ اللّهُ مَنْ لا يُغارُ وَفِى

و فرمود خدا لعنت كند كسى را كه غيرت ندارد و در

الْفَقيهِ رَوَى الاْصْبَغُ بْنُ نَباتَة عَنْ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسَّلامُ قالَ

كتاب فقيه اصبغ بن نباته روايت كرده از امير مؤ منان عليه السلام و گويد:

سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَظْهَرُ فى اخِرِ الزَّمانِ وَاقْتِرابِ السّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ

شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود: بيرون آيند در آخرالزّمان و نزديك شدن قيامت كه بدترين

الاْزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدّينِ داخِلاتٌ فِى

زمانها است زنانى كه برهنه و عريانند و خود را آراسته اند و از دين بيرون رفته و در

الْفِتَنِ مائِلاتٌ اِلَى الشَّهَواتِ مُسْرِعاتٌ اِلَى اللَّذّاتِ مُسْتَحِلاّتُ

فتنه ها داخل گشته و بسوى شهوات مايل گشته و شتابانند بسوى لذتها و حرامها(ى خدا) را

الْمُحَرَّماتِ فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ

حلال شمرند و اينان هميشه در جهنم خواهند ماند

بيست و هشتم: سزاوار است وقتى كه زُوّار بسيار است كسانى كه سبقت به ضريح گرفته اند تخفيف دهند زيارت را و بيرون روند تا ديگران نيز مثل آنها به قرب ضريح فائز گردند .

منبع :مفاتيح الجنان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:31:00 ب.ظ ]





  رجعت امام حسین(ع) در قرآن و روایات   ...

«رجعت» را که عبارت است از «بازگشت گروهی از مؤمنان خالص» و «طاغیان و کفار بسیار شرور» بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) و «در آستانه رستاخیز»1 باید از جمله اموری دانست که اعتقاد بدان خاصه پیروان مکتب تشیع است. و از جانب امامان بزرگوار شیعه(ع)، تأکیدات فراوانی بر اعتقاد بدان وارد گردیده است؛ تا بدانجا که در حدیثی از امام جعفر صادق(ع)، عدم ایمان به آن، همسنگ و هموزن انکار ایشان قرار داده شده و کسانی را که بدین موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دایره «امامت و ولایت» معرفی فرموده‏اند:

از ما نیست کسی که ایمان به رجعت نداشته باشد…2.

باید دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا برای ما آدمیان ـ که محصور در حصار مادیات هستیم ـ شگفت‏آور و عجیب به نظر می‏رسد، و به همین دلیل گاهی در این امر شک و تردید می‏کنیم و حتی زمانی هم پا را فراتر نهاده و به انکار آن می‏پردازیم!! ولی اگر عقل معاداندیش را که با حجابهای هوی و هوس پوشیده نشده باشد به کار گیریم و در این امر کمی اندیشه کنیم؛ خواهیم دید که بنا به چندین و چند دلیل عقلانی، وقوع‏رجعت، جای هیچ‏گونه استبعاد و شگفتی ندارد و نیز اگر در آیات قرآن کریم، غور و بررسی کنیم؛ بدین نکته پی می‏بریم که در این کتاب آسمانی، دهها آیه وجود دارد که هر یک به نوعی اثبات کننده موضوع رجعت می‏باشند و نه تنها آیات قرآن کریم که احادیث و روایات بسیاری را در کتب معتبر حدیثی می‏توان مشاهده کرد که بروقوع رجعت تأکید دارند.

و اما همانطور که از تعریف رجعت که در صدر این نوشتار ذکر شد، برمی‏آید، رجعت یعنی اعتقاد به بازگشت «مؤمنان خالص» و «کفار و ظالمان خالص»، آنان‏که در طول حیات دنیوی خود جزو رهبران و سردمداران ایمان و کفر محسوب می‏شده‏اند، و بدین ترتیب در می‏یابیم که امر رجعت تنها شامل عده‏ای از انسانها می‏شود و نه همه آنها! همانطور که در حدیثی از امام جعفر صادق(ع)، می‏خوانیم که فرمود:

رجعت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد؛ تنها گروهی بازگشت می‏کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.3

و مطابق این حدیث شریف از جمله کسانی که در هنگامه رجعت به این عالم برمی‏گردند کسانی هستند که در ایمان، خالص و ناب بوده‏اند و به تعبیر رساتر، امام مؤمنان و مولای صالحان و مقتدای پرهیزگاران گردیده‏اند، که یکی از آنها سالار شهیدان و سرور آزادگان حضرت ابا عبداللّه‏الحسین(ع) است، که در برخی از آیات قرآن کریم و نیز تعداد کثیری از روایات و احادیث به رجعت آن حضرت تصریح گردیده است و آن را امری حتمی‏الوقوع دانسته‏اند، که ذیلاً به دو نمونه از آیات قرآن کریم و تعدادی از روایات اسلامی که در خصوص رجعت آن حضرت وارد شده است اشاره می‏نماییم:
1. رجعت امام حسین(ع) در قرآن کریم
همانطور که قبلاً گفتیم در قرآن کریم درباره مسئله رجعت و نیز رجعت حسین بن علی(ع)، آیات فراوانی وجود دارد تا بدانجا که گفته‏اند: «در قرآن 18 آیه صریح در باب رجعت هست»4 و از جمله این آیات، آیات ششم و هفتم از سوره مبارکه نازعات می‏باشد:

یوم ترجف الراجفة تتبعها الرادفة.

در آن روز که زلزله‏های وحشتناک همه چیز را به لرزه درمی‏آورند و به دنبال آن حادثه دومین رخ می‏دهد.

این دو آیه شریفه اشاراتی دارند به حوادثی که قبل از وقوع قیامت و رستاخیز روی می‏دهند که از جمله آنها زلزله‏ای وحشتناک است که همه چیز را درهم ریخته و نظام جهان را دگرگون می‏سازد.

حضرت امام جعفر صادق(ع) در تأویل این آیه شریفه فرموده‏اند:

لرزاننده حسین بن علی(ع) و حادثه دومین، علی بن ابی‏طالب(ع) است. نخستین فردی که (در رجعت) قبر او شکافته شده (و از آن بیرون می‏آید) و خاک را از سر می‏زداید، حسین بن علی(ع) است.5

و نیز در این زمینه باید به آیه 6 از سوره مبارکه اسراء اشاره کرد، که خداوند عزیز در این آیه می‏فرماید:

ثمّ رددنالکم الکرّة علیهم و أمددناکم بأموال و بنین و جعلناکم اکثر نفیرا.

آنگاه شما را روبه‏روی آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان نیرومند، مدد بخشیم و عده جنگجویان شما را بسیار گردانیم.

این آیه شریفه نیز طبق روایتی که از امام جعفر صادق(ع) وارد گردیده، به موضوع رجعت امام حسین(ع) اشاره دارد؛ چرا که آن حضرت فرمود:

اول کسی که به دنیا برمی‏گردد؛ حضرت امام حسین(ع) و اصحاب او و یزید و اصحاب او خواهند بود. پس همه ایشان را بکشد مثل آنکه ایشان کشته‏اند چنانچه حق تعالی فرموده است: «ثم رددنا لکم…»6

و باز در روایت دیگری امام صادق(ع)، در تأویل همین آیه فرماید:

«… ثم رددنا لکم الکره علیهم» اشاره است به خروج امام حسین(ع)، با هفتاد نفر از اصحابش… و به مردم گویند که این حسین است که بیرون آمده است تا مؤمنان شک در او نکنند و بدانند که دجال و شیطان نیست و حضرت قائم در آن وقت در میان ایشان باشد…7.

با توجه به دو آیه یاد شده این نکته به دست می‏آید که امر رجعت و نیز رجعت امام حسین(ع)، از نظر این کتاب آسمانی امری شدنی خواهد بود و به همین دلیل جای شگفتی در آن وجود ندارد.
2. رجعت امام حسین(ع) در روایات
درباره امر رجعت و حوادث پیرامون آن، روایات و احادیث فراوانی در کتب روائی و حدیثی مضبوط است. تا جایی که شیخ حر عاملی در کتاب الایقاظ من‏الهجعه بالبرهان علی الرجعه، 600 حدیث در این زمینه روایت کرده است.8 ولی از آنجا که بحث ما پیرامون رجعت امام سوم(ع) است، فقط به برخی از روایاتی که در آنها به رجعت آن حضرت تصریح گردیده می‏پردازیم.

روایت اول: قطب راوندی و دیگران از جابر ازامام محمد باقر(ع)، روایت کرده است که حضرت امام حسین(ع) در صحرای کربلا، پیش از شهادت فرمودند:

… اول کسی که زمین شکافته می‏شود و از زمین بیرون می‏آید من خواهم بود و بیرون آمدن من موافق می‏افتد با بیرون آمدن امیرالمؤمنین و قیام قائم ما…9.

این روایت که علامه مجلسی آن را در حق‏الیقین آورده است بر این نکته تصریح می‏فرماید که اولین رجعت کننده در هنگامه رجعت، امام حسین(ع) است و در این مورد، احادیث فراوانی نقل گردیده که نمونه‏ای از آن را قبلاً و در شرح آیات سوره مبارکه نازعات نیز ذکر کردیم.

روایت دوم: … عیاشی از حضرت امام جعفر صادق(ع) روایت کرده است که:

اول کسی که به دنیا برمی‏گردد حضرت امام حسین(ع) است و اصحاب او و یزید و اصحاب او، پس همه ایشان را بکشد مثل آن که ایشان را کشته‏اند.10

در این روایت علاوه بر آنچه قبلاً بدان اشاره نمودیم یعنی اولویت امام حسین(ع) در رجعت، به رجعت اصحاب آن حضرت و نیز مخالفان و دشمنان ایشان هم اشاره گردیده و همانطور که ملاحظه می‏شود تصریح گردیده که در واقعه رجعت، گوئی صحنه حماسه آفرین عاشورا بار دیگر تکرار گردیده و مجددا مقاتله‏ای بین آن حضرت و سپاه یزید درمی‏گیرد که سرانجام و عاقبت آن، پیروزی و غلبه سپاه امام(ع) بر سپاه کفر است و در واقع انتقام فجایع حادثه عاشورا از یزیدیان گرفته می‏شود. و البته این انتقام‏گیری از ظالمان و ستمگران، تنها منحصر به واقعه عاشورا نبوده، بلکه مطابق روایتی که از امام کاظم(ع) وارد شده، در هنگامه رجعت بسیاری از مؤمنان از دشمنان خود، طلب حقوق پایمال شده خویش را می‏نمایند و علاوه بر آن از عده‏ای از دشمنان خود، انتقام می‏گیرند:

… ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ایشان به سوی بدنها برمی‏گردند تا حق خود را از ایشان استیفاء کنند. هر که ایشان را عذاب و شکنجه کرده باشد انتقام از او بکشند و…11

روایت سوم : از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت گردیده است که:

اول کسی که در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسین(ع) خواهد بود و آن مقدار پادشاهی خواهد کرد که از پیری، موهای ابروهای او بر روی دیده‏اش آویخته شود.12

مطابق این روایت و روایات مشابه دیگر، در هنگامه رجعت برای برخی از ائمه(ع) دورانی است که در طی آن در پهنه گیتی به حکمرانی پرداخته و حکومت می‏نمایند، که از جمله آنها امام حسین(ع) است که دوران حاکمیت آن حضرت بسیار طولانی خواهد بود.

باید دانست که از این روایت استفاده می‏شود که فاصله بین قیام حضرت صاحب(ع) و رجعت تا وقوع رستاخیز و برپا شدن قیامت، فاصله‏ای طولانی خواهد بود که در این فاصله همانطور که گفتیم عده‏ای از اولیای الهی حکومت می‏کنند و دنیا، روزگاری سرشار از صلح و صفا را به خود خواهد دید. دورانی که نشانی از ظلم و ستم وجود ندارد و «نیکان به دیدن دولت ائمه(ع) خوشحال شده و دیده‏های ایشان روشن می‏گردد…»13.

از آنچه گفتیم نتیجه گرفته می‏شود که: اولاً امر رجعت، امری حتمی الوقوع است و ثانیا این امر منحصر به برخی از صلحا و اشقیا می‏شود و نه همه آنها، که از آن جمله‏اند، امام حسین(ع) که نخستین مراجعت کننده به دنیا است و پس از انتقام‏گیری از پدیدآورندگان فاجعه عاشورا و گستردن صلح و صفا و آرامش در عرصه گیتی، مدت بسیاری را به اداره امور عالم و حاکمیت بر جهان بشریت می‏پردازند.

پی‏نوشتها :

1 .تفسیر نمونه ج15، ص555.

2 .علامه مجلسی، حق‏الیقین، ج2، ص2.

3 .تفسیر نمونه، ج15، ص560.

4 .حسین عمادزاده، منتقم حقیقی، ص481.

5 .عباس عزیزی، فضائل و سیره امام حسین(ع) در کلام بزرگان، ص69.

6 .حق‏الیقین ج2، ص12.

7 .همان، ج2، ص16.

8 .حسین عمادزاده، منتقم حقیقی، ص482.

9 .علامه مجلسی، حق‏الیقین، ج2، ص7.

10 .همان، صص11و12.

11 .همان، ص7.

12.همان.

13.همان، ص10.

مجله موعود ، شهریور و مهر 1382، شماره 39 ، صفحه 34

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-10-16] [ 12:42:00 ب.ظ ]





  امام صادق   ...

ز یمن مقدم رسول خاتم

معطر آمده محیط عالم

مولد صادق آل محمد

مقارن گشت با میلاد احمد

میلاد نبی اعظم (ص) و امام صادق (ع) مبارک باد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-10-07] [ 01:31:00 ب.ظ ]





  تولدحضرت محمد(ص)   ...

خورشید، محمد است و صادق ماه است

با مقدم خورشید، قمر همراه است

یعنی که ولادت امام صادق (ع)

در روز ولادت رسول الله (ص) است

عیدتون مبارک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:26:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم