کوچک ولی به هیبت طوفان رقیه بود
سرمشق استواری انسان رقیه بود
در دست کوچکش سند ذلَت یزید
در سینه داشت آتش پنهان رقیه بود
طفلی بزرگ گشته به تعلیم عشق و درد
کوچگ نموده کاخ یزیدان رقیه بود
در نشر عشق و نشر وفاداری و شرف
کوچک ترین شریک شهیدان رقیه بود
دستی سه پینه ی صد ساله داشته است
زلفش چو زلف یار پریشان رقیه بود
کوچک مدان چو زینب کبری همه وقار
طفلش مگو که میر دلیران رقیه بود
ای دختر سه ساله بیا رحم کن نمیر!
در غربتی چنان که گل سرخ در کویر
منبع : مسافران آفتاب، امیر عاملی، بند 13.
[شنبه 1396-04-03] [ 12:58:00 ب.ظ ]