سبک زندگی حسینی.«سبک زندگی»بخشی ازفرهنگ است،آن بخشی که به رفتارظاهری انسان وظاهرانسان بازمیگردد.آن بخشی ازظاهرورفتارظاهری انسان که قابل مدیریت است.البته ممکن است کسی سبک زندگی خود و همین ظاهر خود را بر اساس عقایدش تنظیم کند.به عنوان مثال درسبک زندگی ما لباس ماه محرّم و لباس عزای ما مشکی رنگ است و ممکن است در منطقۀ دیگری برای عزاداری لباس دیگری مرسوم باشد.سبک زندگی،ظاهرزندگی راشامل میشوداعمّ ازگفتار،پوشش و… شایداولین چیزی که درسبک زندگی دیده میشودنحوۀ پوشش انسان باشدو …اسلام فقط با اخلاقِ ما کار ندارد بلکه با سبک زندگیِ مانیزکاردارد.مثلاًاینکه ماعصبیمزاج هستیم یانه،جزءسبک زندگی نیست(بلکه به اخلاق مربوط میشود)،امااینکه چگونه عصبانیت خودراابرازکنیم جزءسبک زندگی است،اینکه ما آدمِ باسخاوتی هستیم ربطی به سبک زندگی نداردولی اینکه سخاوت خودراچگونه بروزمیدهیم به سبک زندگی مربوط میشود.یك نمونه ازسبك زندگی حسینی راامشب عرض می كنم وآن درباره حق الناس است امام حسین(ع)زمین كربلاراخرید،تاخونش درزمین مردم ریخته نشودوزائرانش درملك غصبی واردنشوند.حضرت درآن شرایط حساس ازمساله ی حق الناس،غافل نبودندچراکه می دانستند درآن زمین٬جنگی درمی گیردکه منجربه شهادت خودویارانش می شود وهمچنین حرم مطهرآنان نیزدرآن مکان،خواهد بود بنابراین نمی خواستند خون مطهرشان٬ در زمین مردم٬ ریخته شود و هم اینکه نمی خواستند زائران حرمش٬ در زمین مردم٬ پا بگذارندو نمی خواستندمال وحق مردم٬ضایع شود.این اقدام امام اهمیت حق الناس رانشان می دهد.حضرت درآن شرایط به فکر حق الناس بودند…مثال:افرادی که با رانندگی نادرست و پارک اتومبیل در جای نامناسب٬ موجب ایجاد ترافیک و تضییع وقت مردم می شوند.راننده ای که باقی پول مردم رابه بهانه ی ناچیزبودن٬پس نمی دهدومردم هم بخاطرشرم و خجالت٬آنراطلب نمی کنند.سبزی فروشی که باپاشیدن آب روی سبزی٬آنراسنگین ترمی کندوبه مردم می فروشد.و……محب واقعی امام حسین(ع)بایدزندگی حسینی رادرنظرداشته باشد.ضایع کردن حقوق دیگران،بسیار مذمّت شده.حقّ الناس درعالم برزخ قابل گذشت نیست وحتی افرادنیکوکارراهم معذّب خواهدکرد.خداازحقّ النّاس،ولوکم،نمیگذرد.درروایات میخوانیم که خداممکن است ازحقّ الله بگذرد،امّابه
عزّت وجلال خودسوگند خورده است که از حقّ النّاس نخواهد گذشت: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ
تَعَالَى إِذَا بَرَزَ لِخَلْقِهِ أَقْسَمَ قَسَماً عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَجُوزُنِی ظُلْمُ
ظَالِمٍ وَ لَوْ كَفٌّ بِكَفٍّ وَ لَوْ مَسْحَةٌ بِكَفٍّ وَ لَوْ نَطْحَةٌ مَا بَیْنَ الْقَرْنَاءِ إِلَى الْجَمَّاءِ فَیَقْتَصُّ
لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ حَتَّى لَا تَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ مَظْلِمَةٌ ثُمَّ یَبْعَثُهُمْ لِلْحِسَاب»حقّ
النّاس شامل تمام حقوقی میشود که انسانها بر یکدیگر دارند و به دو قسم مالی و آبرویی تقسیم میشود. پسر مرحوم شیخ عباس قمى:یك جلدكتاب بحارالانوار،به امانت نزدپدرم بود،بعداز فوت ایشان به وسیله ى برادرم به صاحبش رساندم.شب بعد خواب پدرم رادیدم،گفت: کتاب رادادى،چراجلدش پاره شده بود؟ازخواب بیدارشدم،به برادرم گفتم: کتاب که سالم بود،مگرتو جلدش راپاره كردی؟ گفت:من زمین خوردم،لذا گوشه ى جلد کتاب تا شد.کتاب راگرفته و صحافى کرده و پس دادیم. طلبه اى به منزل ماآمدوگفت:دیشب حاج شیخ عباس رادرخواب دیدم،گفت:جلد کتاب را درست کردى،من آسوده شدم،نکته ها:الف درنمازبایدمکان ولباس نمازگزارغصبی نباشد .ب ـ در حجّ باید لباس احرام غصبی نباشد. ج ـ در وصیت نباید حقوق موصی و موصی له تضییع شود. د ـ در ارث نباید حقوق ورثه و حقوق میّت از بین برود .2- در حق النّاس فرقی نمی کند که حق کوچک باشد یا بزرگ،حتی یک دانه گندم هم حساب دارد و کسی نمی تواند آن را از بین ببرد. 3- طولانی ترین آیه قرآن درباره حق الناس است!. 4- درحق النّاس تفاوتی بین مرد و زن،کوچک وبزرگ،ضعیف وقوی وجودندارد.5- خداوندظلم به حقوق دیگران را نمی بخشد؛مگر این که صاحان حقوق از او راضی شوند .6- لازم است هر شخصی به اندازه ای که فکر می کند در گذشته از حقوق دیگران تضییع نموده،ردمظالم بدهد. امام حسین (ع) بعدازورودبه دشت کربلا٬آن زمین رااز صاحبان آنها خریداری کرد.” {مستدرک/جلد ۱۰/ ص۳۲۱مورددیگر:امام ع درنامه به كوفیان پسرعمویش مسلم را اینگونه معرفی میكند«بسم الله الرحمن الرحیم، من الحسین الی معشر الكوفه یا معشرالكوفه، انا باعث الیكم اخی وابن عمی وثقتی من اهل بیتی مسلم بن عقیل والسلام. مسلم بن عقیل،قابلیت برادری امام حسین (ع)راپیدامیكند.اگر امام حسین (ع) میفرمایند«انا باعث اخی»من برادرم را میفرستم،این كه قابلیت برادری امام(ع) را داشته. همانگونه كه امیرالمومنین علی (ع) آنقدر قابل ارزش است كه قابلیت برادری با رسول الله را پیدا میكند. این حكایت از جایگاه ویژه مسلم داردببینیم چه رفتاری درعملكردمسلم دیده میشد كه وی را تا مقام برادری امام حسین (ع) رسانده است.مسلم نسبت به بیتالمال مسلمین وحق الناس حساس بود.مسلم به عمربن سعدگفت:من 700 درهم به مردم این شهر بدهكار هستم؛زره و شمشیر مرا بگیر و بفروش وبدهیهای مرا به این افرادی كه میگویم پرداخت كن و اسامی افراد مورد نظر را به عمربن سعد داد.نمیگویدمن نماینده امام حسین(ع)بودم ومردم كوفه برمن مكروحیله كردند، مسلم هرگز حاضر نمیشود حساب دنیایی را به آخرت بیندازد و تصفیه حقالناس دنیارابه آخرت موكول كندو میداند كه حساب دنیایی را باید در همین دنیا صاف كند. این خصوصیات است كه مسلم را نماینده امام میكند و این نگاه مسلم به مسأله حقالناس است كه وی را تا درجه برادری امام حسین (ع) پیش میبرددر حقیقت خطاب مسلم به ما است كه هر كدام از افراد در هر سمتی كه مشغول خدمت هستند، باید نگاهشان به بیتالمال و حقالناس اینگونه باشد.حسینی شدن با تضعیف بیتالمال و حقالناس همخوانی ندارد. مورددیگر:درواقعه عاشورا،یک نفرازسوی امام حسین علیه السلام نداداد،کسی که بدهکارووام داراست بامانیاید.یعنی حسینی نیست کسی که بدهکارووام داراست.بایدپیش ازاین که به امام حسین علیه السلام بپیوندد،حقوق مردم رااداکند.اگرمادر هیئت های عزاداری وسینه زنی شرکت کنیم وبرای امام حسین ع مشکی بپوشیم وبه سروسینه بزنیم،درحالی که حقوق مردم رارعایت نمی کنیم وحق الناس رانمی پردازیم،بدانیم که ما تنهاارتباط تبرک جویانه باامام حسین داریم و هیچ پیوندهدایتی بازندگی حسینی نداریم.کسی که به حقوق مردم تجاوزمی کندووازآن سوبه عزاداری هم می پردازد،حق الناس رارعایت نمی کندوعزاداری می کند،ازسبك زندگی حسینی بی خبراست وفقط دیدگاه تبرک جویانه دارد.روضه عبدالله بن الحسن به نقل از لهوف سید بن طاووس:روز عاشورا، وقتی یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و لشگر دشمن از هر سو، امام را محاصره کرد، عبدالله بن حسن که کودکی ۱۱ ساله بیش نبود، از خیمهی بیرون آمدوبه سوی عموی خود،رفت.زینب سلام الله علیها خود را به او رساند تاازرفتنش جلوگیری کند.اماعبدالله خود را به عمورساندودست خویش را سپر کرد. دست او را قطع …کشته ی دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بیشترش دور و بر مردان است یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد…در دل کودک اینهاجگرمردان است همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند این پسر بچه ی خیمه، پدر مردان است…بست عمامه؛ همه یاد جمل افتادند این پسر هرچه که باشد پسر مردان است نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست..دست بر دست گرفتن هنر مردان است بگذارید ببینند خودش یک حسن است حرف درخیمه شدن برضررمردان است..گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله بنویسید مرا یابن ابی عبدالله مصحف ما، چه به هم ریختنت وای عمو..چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو همه ی رخت تو غارت نشده…پاره شده بس که یکپارچه با پا زدنت وای عمو..آمدم تا که اجازه بدهی و یک یک نیزه هارابکشم ازبدنت وای عمو جان نداده همه بالای سرت جمع شدند..چه شلوغ است سرپیرهنت وای عمو آنقدرنیزه زیاداست نمیدانم که بکشم ازبدنت یادهنت؟وای عمو
یا علی
منبع : www.hosseinamini2013.blogfa.com
[شنبه 1395-08-01] [ 12:30:00 ب.ظ ]