نماز امام حسين (ع)
نماز عمود خيمه دين و استوارترين ريشه پيوند ميان بنده و مولا است . اگر نهضت جاويد حسين بن علي (ع) براي اقامه ي حق و زنده كردن دين خدا و رها ساختن از چنگال خرافات و هواپرستان ستمگر است و عمود دين خدا نماز است صحنه عبادت ، مناجات و تلاوت قرآن امام حسين (ع) و خاندان و ياران بزرگوارش در شب عاشورا ، زيباترين نمايش بندگي است . امام حسين (ع) درس عشق ورزي به نماز و راز و نياز با معبود را از پدرش حضرت علي (ع) فراگرفته است . به راستي وقتي امام حسين (ع) در صحنه ي خون و جهاد ، اين چنين ارزش و جايگاه نماز را پاس مي دارند و نماز را به تمام معنا در آن شرايط سخت و طاقت فرسا ، اين گونه به پا مي دارند . نماز و دعا و راز و نياز با خداوند از عزتي سرشار است كه امام حسين (ع) به خاطر آن ، از دشمن به تأخيرانداختن جنگ درخواست مي كند .
مهلت خواستن امام جهت انجام نماز و عبادت :
راوي مي گويد : چون امام حسين (ع) مشاهده نمود كه لشگر دشمن در شروع جنگ تعجيل نموده و در برافروختن آتش آن حريصند و موعظه هاي قولي و عملي حضرت در آنان كارساز نيست برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) را خطاب كرده فرمودند : اگر مي تواني اين لشگر را امروز از جنگيدن منصرف كن تا در اين شب براي خدا نماز بگذاريم خدا مي داند من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم .
بالاخره آن شب را به امام و يارانش مهلت دادند . راوي مي گويد : « در حالي كه امام حسين (ع) نشسته بودند ناگاه خواب مختصري برحضرت غلبه كرد پس از بيدار شدن خطاب به حضرت زينب (س) فرمود : « خواهرم همين ساعت جدّم حضرت محمّد (ص) و پدرم حضرت علي (ع) را در خواب ديدم كه همگي مي گفتند : « حسين ، به زودي نزد ما خواهي بود.»
تجلّي رضا به قضا
كربلا تجلي گاه رضاي انسان به قضاي خدا بود . آن حضرت در واپسين لحظات حيات در قتلگاه چنين زمزمه مي كرد : « الهي رضي بقضائك » .
رسم الخط حق و باطل :
وقتي خوبي و بدي و حق و باطل به هم مي آميزد تيرگي باطل حق را هم غبارآلود و ناپيدا و مشوّه جلوه مي دهد . زيبايي كار امام حسين (ع) آن بود كه مشعلي روشن كرد ، تا راه روشن و تيرگي ها زدوده و بازشناسانده شود ، تا ديگر فريب و نقاب ، بي اثر گردد ؛ آيا اين زيبا نيست ؟
عاشورا يك رسم الخط بود ؛ ترسيم روشن خطي كه حق و باطل را جدا كرد و مسلمان ناب را از مسلمان نماي مدعي باز شناسانده .
حادثه كربلا ، صحنه ي نمايش اخلاق اسلامي :
1- مروّت : مروّت مفهوم خاصي دارد و غير از شجاعت است ؛ گو اينكه معنايش مردانگي است . اينكه اباعبدالله در وقتي كه دشمنش تشنه است به او آب مي دهد ، معنايش مروّت است .
2- ايثار و وفا : يكي ديگر از عناصر اخلاقي موجود در اين حادثه ، چه نمايشگاه ايثاري بوده است كربلا ! تجلي دادن اين عاطفه ي انساني و اسلامي يكي از وظايف حادثه ي كربلا بوده است و گويي اين نقش برعهده حضرت ابوالفضل العباس (ع) گذاشته شده بود . حضرت ابوالفضل بعد از اينكه چهار هزار مأمور شريعه ي فرات را كنار زده است . وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به طوري كه آب به زير شكم اسب رسيده و او مي تواند بدون اينكه پياده شود مشكش را پر از آب كند . همينكه مشك را پر از آب كرد ، با دستش مقداري آب برداشت و آورد جلوي دهانش كه بنوشد . تاريخ مي گويد « فَذَكَرَ عَطَشَ الحُسين (ع) » يادش افتاد كه برادرش تشنه است ، گفت شايسته نيست حسين در خيمه تشنه باشد و من آب بنوشم .
3- جنبه ي توحيدي و عرفاني : شب عاشوراي حسيني به چه حالي مي گذرد . اين شب را اباعبدالله چقدر براي خودش نگه داشت ، براي استغفار ، براي دعا ، براي مناجات ، براي راز و نياز با پروردگار خودش ، نماز روز عاشوا را ببينيد كه در جنبه هاي توحيدي و عبوديت و جنبه هاي عرفاني ، مطلب چقدر اوج مي گيرد .
رشد معرفتي امام حسين (ع) :
دعوت به توحيد با گفتار و در عمل ، بدون شك محور همه ي معارف آسماني و اساس دعوت همه پيامبران الهي است . همه مراحل قيام پرشكوه امام حسين (ع) از آغاز تا پايان در توحيد موج مي زند . آن حضرت از اولين قدم تا آخرين نفس ، لحظه اي از ياد حق و حمد و ثنا و شكر او غافل نبود . سخن نخست او در هنگام حركت از مكه به سوي عراق « الحمدلله و ماشاءالله و لا حول ولا قوه الا بالله » بود . در آن هنگام كه خون آلود و داغدار و تشنه كام بر زمين افتاده بود و نگاه مباركش به سوي آسمان بود . چنين فرمود : « پروردگارا ! از تو صبر بر قضا و حكمت را خواستارم ، معبودي جز تو نيست ، اي پناه ، پناه آورندگان! »
امام حسين در آيات قرآن :
امام حسين (ع) همان روح بلند و قرآني ( شريك قرآن ) قرآن ناطق است و همچون كتاب خدا فرقان و برهان و مايه ي عزت اسلام و مايه ي اقتدار مسلمانان است حماسه ي حسيني نورخاموش ناشدني كه هميشه جاودان است مشاركت و هم سويي و همساني دويادگار ارزشمند رسول خدا (ص) قرآن و امام حسين (ع) سبب شده است كه امام حسين (ع) را شريك قرآن بخوانيم .
پيوند ميان قرآن و امام حسين (ع ) آن چنان عميق و گسترده است كه اشاره مي شود كه مونس و همدم شب و روزش قرآن بوده است .
امام صادق (ع) فرمود : سوره ي « والفجر » را در نوافل و فرايض خودتان بخوانيد كه سوره ي جدّم حسين بن علي (ع) است . عرض كردند : به چه مناسبتي سوره ي حدّ شماست ؟ فرمودند : آن آيات آخر سوره ي « والفجر » مصداق حسين است .
امام حسين (ع) انتخاب خدا در آيه ي مباهله است .
« پس هركس با تو در مقام مجادله برآيد بعد از آنكه به وحي خدا به احوال او آگاهي يافتي به او بگو بيائيد ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله برخيزيم و در دعا و التجاء به درگاه خدا اصرار كنيم تا دروغگو و كافران را به لعن و عذاب خود گرفتار سازيم » .
« ثار» از ريشه « ثأر» و « ثؤرة» به معناي انتقام و خون خواهي و نيز به معناي خون آمده است .
براي « ثارالله » معناي و وجوه مختلفي ذكر شده كه هريك تفسير خاص خود را مي طلبد . در مجموع به اين معنا است كه : خداوند ، ولّي دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مي كند چرا كه ريختن خون سيدالشهدا در كربلا ، تجاوز به حريم و حرمت الهي و طرف شدن با خداوند است به طور كلي از آن جهت كه اهل بيت (ع) ( آل الله ) هستند شهادت اين امامان ، ريخته شدن خون متعلق به خداوند است .
اگرچه اين واژه در قرآن نيامده است ؛ ليكن مي توان آن را با آيات قرآني اين گونه توجيه كرد . « من قتل مظلوما فقد جعلنا اوليه سلطنا » « آن كس كه مظلوم كشته شده ، براي ولي اش سلطه ( و حق قصاي ) قرار داديم » .
اين واژه حاكي از شدت همبستگي و پيوند سيدالشهداء با خداوند است كه شهادتش همچون ريخته شدن خوني از قبيله خدا مي ماند كه جز با انتقام گيري و خون خواهي خداوند ، تقاص نخواهد شد .
مصيبت پذيري در سايه ي پيوند خدا :
در فرجامين شاعتهاي روز عاشورا كه همه ي ياران و فرزندان امام حسين (ع) شهيد شدند حضرت براي اتمام حجت ، نداي « هل من ناصر » را سرداد . وقتي صدا به خيمه ها رسيد ، صداي گريه و ناله هاي آنان بلند شد و حضرت به سوي آنان برگشت و به آرامش سفارش كرد . همچنين به خواهرش زينب فرمود : « فرزند شيرخواره ام را به من بده تا براي آخرين بار با او وداع كنم. » آنگاه حرمله بن كاهل اسدي به دستور عمربن سعد تيري به سوي آن كودك شيرخوار انداخت و گلويش را هدف گرفت . خون از گلوي حضرت علي اصغر جاري شد و حضرت با دستش آن خون را گرفت و به سوي آسمان پاشيد و فرمود : « تحمل اين مصيبت برمن آسان است ؛ زيرا در منظر و پيشگاه خداست .»
راوي گويد : عمربن سعد جلو آمده و تيري به سوي لشگر امام حسين (ع) پرتاب كرد و گفت : « نزد امير شهادت دهيد كه من اوّلين كسي بودم كه جنگ را آغاز نمودم . »
از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود : « از پدرم امام باقر (ع) شنيدم كه فرمود : هنگامي كه امام حسين (ع) يا لشگر عمربن سعد برخورد كرد جنگ برپا شد خداوند نصرت خويش را بر او نازل كرد تا در بالاي سر حضرت به پرواز درآمد . سپس حضرت را مخيّل نمود بين نصر و غلبه ي بر دشمنان و لقاء خداوند و شهادت و امام (ع) لقاء پروردگار را اختيار نمودند . »
هنگامي كه امام حسين (ع) از مكه به قصد مدينه خارج شد افواجي از ملائكه كه داراي نشانه هاي خاص بوده و به رديف قرارگرفته بودند با آن حضرت برخورد نموده در حالي كه در دستشان ابزار و آلات جنگي و برشتران بهشتي سوار بودند . اين فرشتگان خدمت حضرت سلام كرده و عرض نمودند: اي حجت خدا بعد از رسول الله و حضرت علي (ع) و امام حسن (ع) به همهي خلق خداي تعالي توسط ما جد شما را در مورد متعددي ياري داد و اينك ما را در جهت ياري شما فرستاده است حضرت فرمود : « وعده گاه من و شما مكاني است كه در آنجا كشته مي شوم و آن سرزمين كربلاست . چون به آن مكان وارد شدم به نزدم بيائيد . »
همچنين گروههايي از مؤمنين اجنّه خدمت حضرت رسيده و عرض كردند : « مولاي ما ، ما شيعيان و ياران توئيم . هر امري داريد بفرمائيد . اگر دستور دهيد تمامي دشمنانت را خواهيم كشت و شما در جاي خود بمانيد . »
امام فرمود : « خدا به شما جزاي خير دهد . مگر قرآن را كه بر جدّم رسول خدا نازل شده نخوانده ايد آنجا كه فرمود : « به مردم بگو اگر در خانه هاي خود هم باشيد آنان كه كشتن برايشان مقدّر شده به سوي محل قتل خود خواهند رفت . »
اگر من در اينجا بمانم خداوند به چه وسيله اين مردم شقي را امتحان نمايد ؟ چه كسي در قبر من كه براي من مقدّر شده ساكن شود ؟ حال آنكه خداوند در روزي كه زمين را مي گسترد اين مكان را به عنوان قبر من اختيار نموده است و آنجا را محل اجتماع و پناهگاه شيعيان و دوستان ما قرارداده است . اعمال و نماز ايشان را در آنجا قبول و دعايشان را مستجاب مي نمايد . شيعيان ما در آنجا سكونت مي كنند و اين سكونت موجب امان دنيا و آخرت آنان خواهد بود .
امام حسين (ع) در روز عاشورا در هنگام مراجعه به انبوه دشمن با اينكه مي ديد دشمن به تمام معنا آماده جنگ است از اندرز و نصيحت و بيدارسازي دشمن دست برنداشت. امام حسين (ع) دو هدف اساسي داشت :
1- تمام كردن حجت بردشمن و باقي نگذاشتن جاي هرگونه عذر و بهانه براي آنها
2- بيداركردن افراد انگشت شماري مانند حربن يزيد رياحي كه انواري از ايمان و محبت اهل بيت (ع) در دلشان تابيده بود .
اين است عاطفه و محبّت امامي دلسوز در رهبري الهي و انسان دوست در مقابل دشمني جنايتكار و بي گذشت و اين است روش فرزند فاطمه كه در حساس ترين شرايط و اوضاع نيز لحظه اي از مسيري كه خداوند برايش تعيين نموده منصرف نمي گردد .
از مقتل خوارزمي و جامع الاخبار روايت شده است كه مردي اعرابي به خدمت امام حسين (ع) آمد و گفت : يابن رسول الله ضامن شده ام اداي ديت كامله را و اداي آن را قادر نيستم لاجرم با خود گفتم كه بايد سؤال كرد از كريميترين مردم و كسي كريمتر از اهل بيت رسالت (ص) گمان ندارم . حضرت فرمود يا اخاالعرب من سه مسئله از تو مي پرسم اگر يكي را جواب گفتي ثلث آن مال را به تو عطا مي كنم و اگر دو سؤال را جواب دادي دو ثلث مال خواهي گرفت و اگر هر سه را جواب گفتي تمام آن مال را عطا خواهم كرد .
اعرابي گفت يابن رسول الله چگونه روا باشد كه مثل تو كسي كه از اهل علم و شرفي از اينفدوي كه يك عرب بدوي بيش نيستم سؤال كند حضرت فرمود : كه از جدوم رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود : المعروف بقدرالمعرفته باب معروف و موهبت به اندازه ي معرفت بروي مردم گشاده بايد داشت اعرابي عرض كرد هر چه خواهي سؤال كن اگر دانم جواب مي گويم و اگر نه از حضرت شما فرا مي گيرم « لا قوع الا بالله » حضرت فرمود : كه افضل اعمال چيست ؟ گفت : ايمان به خداوند تعالي . فرمود : چه چيز مردم را از مهالك نجات مي دهد ؟ عرض كرد : توكل و اعتماد برحق تعالي
فرمود : زينت آدمي در چه چيز است ؟ اعرابي گفت : علمي كه به آن عمل باشد . فرمود كه اگر به دين شرف دست نيابد ؟ عرض كرد مالي كه با مروت و جوانمردي باشد . فرمود كه اگر اين را نداشته باشد ؟ گفت فقر و پريشاني كه با آن صبر و شكيبايي باشد . فرمود : اگر اين را نداشته باشد . اعرابي گفت كه صاعقه اي از آسمان فود بيايد و او را بسوزاند كه او اهليت غير اين ندارد . سپس حضرت خنديد و كيسه اي كه هزار دينار سرخ داشت نزد او افكند و انگشتري عطا كرد .
امر به معروف و نهي از منكر :
امر به معروف و نهي از منكر دو فريضه ي بزرگ از فرايض الهي است اين دو واجب الهي نيز در صورت تحقق زمينه ي آن دستور الهي و از شرايط اسلام و دين داري است قيام امام حسين (ع) زنده كردن امر به معروف و نهي از منكر بود و اين كه همانند امام در اين راه از هيچ مانعي حتي زور و شمشير نهراسيم . نهي از منكر امام نهي از دنياپرستي بود . نهي از اسيرشدن در زندان و چشم و گوش بسته راه حق را پنداشتن .
امام با شعار هيهات منا الذله : كشته شدن در راه خدا را كه نتيجه اش امر به معروف و نهي از منكر و زنده شدن اسلام و نجات مسلمين و جامعه ي اسلامي از نابودي است انتخاب مي كند .
امر به معروف و نهي از منكر در قرآن :
در سوره ي آل عمران آيات مربوط به امر به معروف و نهي از منكر زياد است
وَلتَكُنْ مِنكُمْ اُمّه يدعونَ اِلَي الْخَيْر و يأمُرونَ بِالْمَعروفها و يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولئكَ هُمُ الْمُفْلِحونَ. ( آل عمران /104 )
و بايد از شما مسلمانان برخي خلق را به خير و صلاح دعوت كنند و مردم را به نيكوكاري امر و از بدكاري نهي كنند و اينان كه به حقيقت واسطه هدايت خلق هستند در كمال فيروزبختي و رستگاري خواهند بود .
اولاً معروف يعني چه ؟ منكر يعني چه ؟ امر به معروف و نهي از منكر يعني چه ؟
اسلام از باب اينكه نخواسته موضوع امر به معروف و نهي از منكر را به امور معين مثل عبادت ، معاملات ، اخلاقيات ، محيط خانوادگي و … محدود كند ، كلمه عام آورده است . معروف ، يعني هر كار خير و نيكي ، امر به معروف لازم است . نقطه ي مقابلش ، هر كار زشتي - « امر » يعني فرمان ، نهي يعني بازداشتن ، جلوگيري كردن .
امر به معروف و نهي از منكر يگانه اصلي است كه ضامن بقاي اسلام است ؛ به اصطلاح علت مبقيه است . اصلاً اگر اين اصل نباشد اسلامي نيست . حسين بن علي (ع) در راه امر به معروف و نهي از منكر يعني در راه اساسي ترين اصلي كه ضامن بقاي اجتماع اسلامي است كشته شد ؛ درراه آن اصلي كه اگر نباشد ، دنبالش متلاشي شدن است ، دنبالش تفرّق است دنبالش تفكّك و از ميان رفتن و گنديدن پيكر اجتماع است .
عامل امر به معروف و نهي ازمنكر بود كه از روز اولي كه امام حسين (ع) از مدينه حركت كرد ، با اين شعار حركت كرد . از اين نظر ، مسئله اين نبود كه چون از من بيعت مي خواهند و من نمي پذيرم ، قيام مي كنم ، بلكه اين بود كه اگر بيعت هم نخواهند ، من به حكم وظيفه ي امر به معروف و نهي از منكر بايد قيام كنم ؛ و نيز مسئله اين نبود كه چون مردم كوفه از من دعوت كرده اند قيام مي كنم ( هنوز حدود دوماه مانده بود كه مردم كوفه دعوت كنند ؛ روزهاي اول بود و به دعوت مردم كوفه مربوط نيست ) ، بلكه مسئله اين بود كه دنياي اسلام را منكرات فراگرفته است ؛ من به حكم وظيفه ي ديني ، به حكم مسئوليت شرعي و الهي خود قيام مي كنم .
وصيت نامه ي اعتقادي – سياسي امام حسين (ع) :
امام حسين (ع) پيش از حركت از مدينه ، وصيت نامه اي خطاب به برادرش « محمد حنفيه » نوشت و انگيزه ي قيام خود را چهارچيز اعلام مي كند :
1- اصلاح امور امت
2- امر به معروف
3- نهي از منكر
4- پيروي از سيره ي جدّش پيامبر (ص) و پدرش حضرت علي (ع) و زنده كردن سيره ي آن دو بزرگوار .
امام علي (ع) مي فرمايد : چنانچه اعمال صالح را با يكديگر ارزيابي كنيم و تمامي آنها را در يك كفه ي ترازو قراردهيم ، حتي گل سرسبد كردارهاي نيكو كه همان حضور در جبه هاي نبرد و ميدان جهاد است و امر به معروف را در كفه ي ديگر آن بگذاريم ، كفّه ي دوم بسيار سنگين مي شود . همه ي كارهاي عبادي انسان در مقابل فرضيه ي ارجمند امر به معروف ، مانند كفي برروي اقيانوس بيكراني است كه هيچ گونه مقايسه اي ميان آنها ، شدني نيست .
تمسك امام حسين (ع) به اصل امر به معروف و نهي از منكر :
امام حسين (ع) به اين اصل امر به معروف و نهي از منكر تمسك كردند و اثبات نمودند كه من به اين دليل قيام كردم تا امر به معروف و نهي از منكر را زنده كنم . او در زمان معاويه علائم و قرائني نشان مي داد كه معلوم بود خودش را براي قيام آماده مي كند . صحابه ي پيغمبر را در مني جمع كرد و براي آنها صحبت نمود . آنها را روشن كرد ، حقايق را به آنها گفت و مفاسد اوضاع را برايشان نماياند. فرمود : شما هستيد كه چنين وظيفه اي داريد .
امام حسين (ع) به خاطر امر به معروف و نهي از منكر ، به خاطر اين اصل اسلامي ، مي توان جان ، عزيزان و مال و ثروت داد .
چه كسي توانسته است در دنيا به اندازه ي امام حسين (ع) به اين اصل ارزش بدهد ؟ معني نهضت حسيني اين است كه امر به معروف و نهي از منكر آن قدر بالاست كه تا اين حد در راه آن مي توان فداكاري كرد .
نتيجه :
حضرت محمّد (ص) فرمود : شهادت امام حسين (ع) آتشي در دلهاي مؤمنين ايجاد كرده كه هرگز روبه خاموشي نمي رود .
جانهاي كربلائيان اين شرافت را نشانه گرفت به گونه اي كه در سبقت گرفتن به مرگ بر همديگر پيشي مي گرفتند و آماج شمشيرها و نيزه ها قرار گرفتند . از نظر اخلاقي امام حسين (ع) آغازگر جنگ نبودند بلكه آغاز جنگ با پرتاب تير عمربن سعد بود . درسهايي كه مي توان از قيام عاشورا گرفت :
1- تسليم فرمان و رضاي خدا شدن
2- لزوم حمايت از دين و ارزشهاي ديني
3- احياي امر به معروف و نهي از منكر
4- عزت و افتخار حسيني
5- آزاد مردي و غيرت مردانگي
6- مبارزه با زمام داران فاسد
مبارزه و قيام امام حسين (ع) دو وجهه داشت و دو نتيجه هم به وجود آورد :
يك نتيجه اين بود كه امام توانست بر حكومت پليد يزيد پيروز شود يعني حكومت يزيد را متزلزل و رسوا نمايد .
نتيجه دوم اينكه : امام حسين (ع) با اين قيام توانست مظلوميت خود را به تاريخ بفهماند كه تاريخ تا ابد آن را فراموش نخواهد كرد و روز عاشورا اوج همين حادثه ي عظيم و بزرگ و شروع اين جريان بود ، لذا هدف امام از اين قيام ، برافراشتن پرچم دين ، ريشه كني فساد در سرزمين احساس مسئوليت در برابر دين آسماني و سرنوشت امت اسلامي ، از وظايف هر فرد مسلمان است كه درباره ي رهبران ديني ، نمود بيشتري دارد و نيز ترسيم سيماي جامعه ي سعادتمند از ويژگي هاي رهبران الهي است كه امام حسين در سراسر زندگي حماسه سازش به اين دو ، عمل كرد و اين اهتمام به اين دو ظيفه ي اجتماعي را به همگان آموخت .
پيام نهضت امام حسين (ع) موضوع پيام دينداري ، عدالت ، آزادي و مبارزه با ستم و فساد و ارتجاع است اين حادثه پيام به مسلمانان است .
عنصر امر به معروف و نهي از منكر به نهضت حسيني ارزش داد امام حسين (ع) هم به امر به معروف و نهي از منكر ارزش داد . امر به معروف و نهي از منكر ، نهضت حسيني را بالا برد ؛ ولي امام حسين (ع) اين اصل را به نحوي اجرا كرد كه شأن اين اصل بالا رفت .
امام حسين (ع) آنچه را كه داشت در راه اين اصل در طبق اخلاص گذاشت به مرگ درراه امر به معروف و نهي از منكر زينت بخشيد . به اين مرگ شكوه و جلال داد . مرگ در راه حق و حقيقت .
اينكه عاشورا هميشه زنده است رابطه محبت و عشق است و چشيدني و دنيا هيچ وقت نمي تواند شهادت را بفهمد و هميشه اين شهادت است كه پيروز است .
عاشورا هر روز در كربلاي دلمان اتفاق مي افتد كوشش كنيم حسين زمان به دست يزيد نفس تشنه لب شهيد نشود .
فهرست منابع و مأخذ
1. « قرآن كريم »
2. نهج البلاغه
3. بيرانوند ، نسرين ، عاشورا تجلي گاه حقيقت ، انتشارات كلام حق ، تهران ، چاپ اول 1389
4. پيشوائي ، مهدي ، سيره ي پيشوايان ، ناشر ، مؤسسه امام صادق (ع) ، قم ، 1389
5. قمي حاج شيخ عباس ، زندگاني امام حسين (ع) ، انتشارات مؤسسه مطبوعاتي حسيني ، تهران
6. قلمكاريان ، سيدمحمد نواي كربلا ف انتشارات فرهنگ مردم ، تهران ، چاپ اول 1388
7. كبيريان ، محمد حسين ، اشك و افسوس ، ناشر خورشيد تهران ، چاپ اول 1385
8. مطهري ، مرتضي ، حماسه حسيني جلد (1) انتشارات صدرا ف چاپ 63 ، 1388
9. مجموعه مقالات همايش امام حسين (ع) ، جمعي از نويسندگان ناشر مجمع جهاني اهل بيت ، چاپ اول 1381
[سه شنبه 1394-03-12] [ 12:12:00 ب.ظ ]