سلام بر تو اي خون خدا… سلام بر زمزمي که از کربلا مي جوشد. سلام بر موسم عاشورا، سلام بر غزلهاي عاشقانه حسيني. سلام بر سجاده هاي مرطوب گريه. سلام بر ترک هاي قلب حزن و اندوه.
اي حسين! آن کدام خيال نازک بيني است که حرکت عاشقانه و سترگ تو را از سر درک و درد به کمال فهم کند؟
حسين جان! راه تو، راه دل است و هر گاه عاشقي به دل توجه کند، تو را مي يابد و مرقد تو در دل دوستداران عاشق توست.
حسين! اي خون خدا! سلام بر تو که در قامت شمشير و هيبت نور به خيمه هاي آه و گداز پيوستي و مهياي کارزار شدي.
کدام چشم است که مرثيه ات را بشنود و خونابه غم مظلوميت و غربت انسان را از ديدگان فرو نريزد؟
اي حسين! ما بزم نشينان کوفي نيستيم. جانمان فدايت! پيشه ما عهدشکني نيست و رسممان بي وفايي.
ما از اين روزگار ظلماني خسته ايم.
سيد و سالار شهيدان! عشقت را چون باران بر سرزمين کويري روحمان بباران.
اي حسين! در شگفتيم که پس از مصيبت خون بار عاشورا و شهادت تو، چرا کوه ها هنوز ايستاده اند و ابرها هنوز برفرازند؟ چرا خورشيد هنوز مي درخشد و افلاک در فضاي لايتناهي رها نمي شوند؟! چرا چشمه ها هنوز مي جوشند؟ چرا خون در ميان رگهاي آدميان جاري است؟ چرا ديده ها هنوز روشن است و چرا سرنوشت ها هنوز رقم مي خورند؟…
و اين چيزي نيست جز عنايت تو، اي مظلوم هميشه تاريخ! خوب مي دانيم تو، عاشورا و قيام پرشورت، عطيه اي الهي هستيد که هر سال از آسمان خدا چون رحمتي بي بديل بر سفره وجود تشنه و گرسنه زمينيان فرود مي آييد، تا شايد راه هدايت در جهان هستي جريان يابد. به اميد زيارت و شفاعتت…
منبع : www.ashorayan.blogfa.com
[سه شنبه 1395-06-09] [ 01:03:00 ب.ظ ]