امام حسین
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو







ساعت1








  شاگردان امام صادق   ...


محدثان، نام راويان موثق آن امام را گرد آورده‏اند كه شمار آنان، با وجود اختلاف در آرا و گفتار، به چهار هزار تن مى‏رسد. تنها ابن عقده زيدى در كتاب رجال خود چهار هزار راوى براى آن حضرت برشمرده و كتابهاى آنان را ياد كرده است تا چه رسد به ديگران. ابن غضايرى كه مستدركى بر كتاب ابن عقده نوشته، بر تعداد راويان امام صادق (ع) افزوده است. و تنها يكى از راويان آن حضرت به نام ابان بن تغلب سى هزار حديث از آن امام نقل كرده است. حسن بن على وشا گويد: «در اين مسجد، (مسجد كوفه) نهصد تن از مشايخ حديث را درك كردم كه همگى مى‏گفتند جعفر بن محمد چنين حديث كرد.
بسيارى از بزرگان فقها و برجستگان پهنه علم و دانش از پرورش يافتگان مكتب امام صادق (ع) بوده‏اند. از اين عده مى‏توان به كسانى همچون زرارة بن اعين و دو برادرش بكر و حمران، جميل بن صالح و جميل بن دراج و محمد بن مسلم طائفى و بريد بن معاويه و هشام بن حكم و هشام بن سالم و ابو بصير و عبيد الله و محمد و عمران حلبى و عبد الله بن سنان و ابو الصباح كنانى و بسيارى ديگر از فضلا اشاره كرد.
به غير از اين چهار هزار تن كه ذكر آنان گذشت، شمار بسيارى ديگر از دانشمندان برجسته و پيشوايان مذاهب اهل سنت و بزرگان علم از آن حضرت حديث نقل كرده و از بهره‏وران مكتب آن حضرت محسوب مى‏شده‏اند. از اين ميان مى‏توان به افرادى مانند يحيى بن سعيد انصارى و ابن جريح و مالك بن انس و سفيان ثورى و ابن عيينه و ابو حنيفه و شعبه و ايوب سختيانى و جابر بن حيان كوفى و ابان بن تغلب و ابو عمرو بن علاء و عمرو بن دينار و بسيارى ديگر اشاره نمود. از غلامان آن حضرت نيز كسانى مانند ابو يزيد بسطامى و ابراهيم بن ادهم و مالك بن دينار، از مكتب آن حضرت بهره‏ها بردند. علت انتشار علوم آن حضرت و كثرت كسانى كه از محضر وى كسب فيض كردند اين است كه وى اواخر حكومت‏بنى اميه و اوايل حكومت‏بنى عباس را درك كرده بود. آن حضرت حكومت‏بنى اميه را در زمانى كه به افول و ضعف گراييده بود درك كرد و توانست‏با كم شدن فشار و ترس از حكومت علوم پدران گرامى‏اش را انتشار دهد. همچنين زندگى آن حضرت در آغاز حكومت‏بنى عباس كه هنوز خاندان ابو طالب مورد حسد شديد واقع نشده بودند و بنى العباس خود را حكومتى برخاسته از نسل هاشم مى‏پنداشتند و امام صادق (ع) را از مفاخر خود حساب مى‏كردند، باعث مى‏شد تا آن حضرت با آزادى بيشترى به تعليم شاگردان و نشر علوم همت گمارد.
از آن حضرت در تفسير و در علم كلام ورد دهريون، روايات بى‏شمارى نقل شده است و كتاب توحيد مفضل براى نمونه‏اى از اين باب كافى است. همچنين از پاسخهاى آن حضرت در خصوص سؤالات فقهى و غيره كتابهاى فراوان و ارزشمندى تدوين شده است. اصول مهم و اساسى علم اصول فقه از آن حضرت فرا گرفته شده و چهار صد تاليف از چهار صد نويسنده درباره پاسخهاى آن حضرت در زمينه سؤالات اصول فقه پديد آمده كه به نام الاصول الاربعمائه مشهور است.
از كسانى كه در قرن دوم در علم تفسير و انساب معروف بودند، محمد بن سائب كلبى، اسماعيل بن عبد الرحمن سدى كبير و ابو حمزه ثمالى را مى‏توان نام برد. در فقه و حديث در آن دوره، بجز امام صادق (ع) ، ابو حنيفه امام مذهب حنفى و شاگردش ابو يوسف و مالك بن انس امام مذهب مالكى و محمد بن عبد الرحمن بن ابى ليلى و ابن جريح و عروة بن زبير و ابن سيرين كه از مفسران بنام بود، و حسن بصرى و شعبى از شهرت و آوازه بسيار برخوردار بودند.
در تاريخ و مغازى محمد بن اسحاق بن يسار و در علوم عربى معاذ بن مسلم هراء كوفى واضع علم صرف و در ستاره‏شناسى خاندان نوبخت و در ميان كتاب، عبد الحميد، يكى از نويسندگان بزرگ جهان و كاتب مروان حمار آخرين خليفه اموى، از آوازه بسيار بهره‏مند بودند.
از نويسندگانى كه جزو اصحاب امام صادق (ع) بودند نيز بايد از ابو حامد اسماعيل كاتب كوفى نام برد، و از شاعران و سخنورانى كه در عصر آن حضرت شهرتى به دست آوردند و برخى از آنان نيز در رديف مداحان وى بودند بايد سيد حميرى، اشجع سلمى، كميت و پسرش مستهل و برادرش ورد و ابو هريره ابار و ابو هريره عجلى و عبدى و جعفر بن عفان و سليمان بن قته عدوى و سيف و ابراهيم بن هرمه و منصور نمرى را نام برد.

منبع :كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 66

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-11-28] [ 12:38:00 ب.ظ ]





  فضایل و سجایای اخلاقی امام صادق(ع)   ...


درباره کمالات معنوی و سجایای اخلاقی امام صادق(ع) در همه کتب رجال و سیره ، سخنها بسیار است. حافظ ابونعیم اصفهانی می گوید : امام ناطق و پیشتاز مراحل کمال ابو عبدالله جعفر بن محمد صادق(ع) روی به عبادت و خضوع آورده و عزلت و خشوع را به ریاست و اجتماعات ترجیع داده بود او بعد از نماز عشاء و گذشتن پاسی از شب انبانی از نان و گوشت و مقداری پول بر دوش می گرفت و به در خانه فقرای مدینه می رفت و آنها را بین فقرا تقسیم می کرد . آنان هنگامی ولی نعمت خود را شناختند که آن حضرت وفات یافت . مالک بن انس که یکی از ائمه مذاهب چهارگانه اهل تسنن است می گوید : من مکرر به حضور امام صادق(ع) می رسیدم و او را پیوسته در یکی از سه حال می دیدم یا نماز می گزارد و یا روزه دار بود و یا قرآن می خواند و هرگز چشمی مانند او را ندیده و گوشی نظیر آن را نشنیده و هرگز به قلب انسانی برتر از جعفر بن محمد از نظر دانش و عبادت و پرهیزگاری خطور نکرده است . در عظمت علمی و شخصیت فرهنگی حضرت صادق (ع) این نکته کافی است که او در مدت امامت خود توانست چهار هزار عالم برجسته تربیت کند که هر کدام شخصیتی بزرگ و عالمی کم نظیر بودند . ابو حنیفه می گوید : من او را دانا ترین فرد تشخیص دادم زیرا او آگاه ترین آنها به عقاید مردم زمان خود بود. درباره صبر امام نقل است که در مصیبتی که برایشان وارد شده بود فرمودند: ما اهل بیت قبل از مصیبت فعالیت خود را انجام می دهیم ولی چون مصیبت آمد راضی و تسلیم تقدیر الهی هستیم. از دیگر سجایای امام، حلم او بود چنانکه نقل کرده اند روزی غلامش را دنبال کاری فرستاد و چون غلام دیر کرد خود حضرت به دنبال آن کار رفت و در وسط راه دید غلام خفته است. حضرت او را باد زد تا بیدار شود. سپس به او فرمود: خوب است شبها بخوابی و روزها کار کنی.

پی نوشتها:
1 - مجموعه زندگانی چهارده معصوم (ع) ، تالیف حسین عمادزاده ، ج 2، ص251 و252.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:31:00 ب.ظ ]





  حضرت مهدی   ...

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-11-21] [ 12:40:00 ب.ظ ]





  22بهمن   ...

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:35:00 ب.ظ ]





  پیروزی انقلاب   ...

شعر 22 بهمن

سالگرد انقلاب

سالگرد انقلاب آمد پدید

انقلابی چون سپیده پرنوید

فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق

فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق

انقلابی چون سحر ظلمت شکن

تا به عمق کلبه‏ها پرتوفکن

فجر نورافشانی قرآن و دین

فجر قدرت‏یابی مستضعفین

انقلابی چون شفق سرشارِ خون

گوهر آزادگی را آزمون

فجر عزت، فجر رشد کارها

فجر دیگرگونی معیارها

انقلابی پیشرو مانند برق

در شکوهش عقل عالم مانده غرق

فجر جمهوری اسلامی کزان

صدهزاران روزِ روشن شد عیان

فجر برچیدن بساط زور و زر

شام استبداد آوردن به سر

انقلابی پر زشیران بیشه‏اش

نعره الله اکبر ریشه‏اش

سوره «والفجر» گر خوانی عمیق

راز این ده شب از او یابی دقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-11-19] [ 11:55:00 ق.ظ ]





  سخنان   ...

۲۲ بهمن بهمن در طول زندگی و برای نسلهای آینده باید سرمشق همه قرارگیرد . امام خمینی(ره)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1394-11-15] [ 09:53:00 ق.ظ ]





  حلم و صبر انقلابى امام حسين (ع )   ...


روزى يك از غلامان امام حسين (ع ) مرتكب گناهى شد كه سزاوار مجازات گرديد، امام حسين (ع ) دستور داد تا او را با چند ضربه تاءديب كنند.
غلام صدا زد: اى آقاى من و الكاظمين الغيظ
(يعنى خدا در قرآن مى فرمايد: از صفات پرهيزكاران اين است كه خشم خود را كنترل مى كنند).
امام حسين (ع ) فرمود: رهايش كنيد.
غلام دنبال آيه فوق را خواند: و العافين عن الناس
(از ويژگيهاى پرهيزكاران اين است كه از ديگران عفو مى كنند).
امام حسين (ع ) به او فرمود: تو را بخشيدم .
غلام گفت : اى آقاى من والله يحب المحسنين
(خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد)
امام حسين (ع ) فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم ، و يك برابر آنچه به تو داده ام براى تو باشد(58).
به اين ترتيب امام حسين (ع ) با كمال بردبارى و احترام به يكايك جمله هاى آيه قرآن (134 سوره آل عمران با غلام خود برخورد كرد.

داستانهاى شنيدنى از چهارده معصوم عليهم السلام مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:51:00 ق.ظ ]





  وفادارى اصحاب امام حسين عليه السلام   ...


در شب عاشورا اصحاب باوفاى امام حسين عليه السلام هر كدام با زبانى ، وفادارى خود را اعلام كردند. به محمد بن بشر خضرمى - يكى از ياران ايشان تازه خبر رسيد كه پسرش در مرز رى به دست كافران اسير شده است ، محمد گفت :
- اجر و ثواب خود و پسرم را از خداوند مى خواهم . من دوست ندارم كه پسرم گرفتار باشد و من بعد از او زنده بمانم !
امام حسين عليه السلام كه سخن او را شنيد، فرمود:
- بيعتم را از تو برداشتم . آزادى ، برو براى آزادى پسرت كوشش كن !
محمد بن بشر گفت :
- درندگان مرا بدرند و زنده بخورند، اگر از تو جدا گردم !
امام حسين عليه السلام پنج لباس برد يمانى - كه قيمت آنها هزار دينار بود - به او داد و فرمود:
- اينها را به پسرت ديگرت بده تا با دادن اين لباس ها به دشمن (به عنوان هديه ) برادرش را از اسارت آزاد سازد

داستانهاى بحارالانوار جلد 1نام نويسنده : محمود ناصرى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:49:00 ق.ظ ]





  بزرگوارى امام حسين عليه السلام   ...

شخصس به نام (عصام بن مصطلق ) گويد: روزى به مدينه وارد شدم و حسين بن على عليه السلام را با قيافه اى جذاب كشاهده كردم و به شگفت آمدم آنكاه هر چه از حسادت نسبت به پدرش در دل داشتم آشكار كردم . گفتم : تو فرزند ابوتراب هستى ؟ جواب داد: آرى ، من هم او و پدرش را مورد برگوئى بسيار قرار دادم .
آنگاه (زروى عطوفت و مهربانى به من نگاه كرد و اين آيات را تلاوت كرد:
و امر به نيكى كن واز انسانهاى جاهل درگذر، و اگر وسوسه اى از شيطان در تو ايجاد شد به خدا پناه آور كه او بسيار شنوا و آگاه است . وقتى طايفه اى از شيطانها پرهيزكاران را وسوسه كنند خدا را به ياد آورند و همان لحظه آگاه و بينا شوند، شيطانها برادرشان (افراد فاسق و هواپرست ) را به گمراهى مى كشانند.
سپس به من گفت : آرام باش و براى من خودت از خداوند طلب مغفرت كن . اگر از ما يارى بخواهى تو را يارى خواهيم كرد و اگر كمك بخواهى كمك مى كنيم و اگر طلب هدايت نمائى تو را هدايت خواهيم كرد.
مزمن با اين بر خورد نيكوى حضرت از گفته ها و رفتار خود پشيمان شدم در اين هنگام حضرت فرمود:
لاتثريب عليكم اليوم يغفراللّه لكم و هوارحم الراحمين .
(يوسف به برادران شرمنده خود گفت ) امروز هيچ ملامتى بر شما نيست (و من عفو كردم ) خداوند شمارا مى بخشد او مهربانترين مهربانان است .
سپس فرمود: آيا اهل شام هستى ؟
گفتم : بله
فرمود: اين خود طبيعى است كه معاويه در ميان مردم شام شايع كرده است . درود خدا بر ما و تو باد. نيازمنديهاى خود را بگو كه مرا بهتر از آنچه گمان برده اى خواهى يافت ، انشاءاللّه تعالى .
عصام گويد: با اين بر خورد بزرگوارانه او زمين با همه پهناورى كه داشت برايم تنگ شد و دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد آنگاه خود را از وى دور كردم و از آن پس كسى محبوبتر از او پدرش نزد من نبود.

قصه هاى تربيتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اكبرى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-11-10] [ 11:46:00 ق.ظ ]





  حدیث   ...

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء

عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند
(حیات امام حسین ج 1 /ص 183)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:43:00 ق.ظ ]





  عاشورا در نظر ديگران   ...

 

تأثيرى كه حادثه كربلا و قيام حسين بن على«ع»بر انديشه مردم جهان،حتى غير مسلمانان داشته،بسيار است.عظمت قيام و اوج فداكارى و ويژگيهاى ديگر امام و يارانش سبب شده كه اظهار نظرهاى بسيارى درباره اين نهضت و حماسه آفرينان عاشورا داشته باشند.نقل سخنان همه آن كسان كتاب قطورى مى‏شود.بويژه كه برخى از نويسندگان غير مسلمان مستقلا كتاب درباره اين حادثه نوشته‏اند .در اينجا تنها تعدادى اندك از اين نظرها(از مسلمانان و غير مسلمانان)آورده مى‏شود:. (1)

مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) :من زندگى امام حسين،آن شهيد بزرگ اسلام را بدقت خوانده‏ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده‏ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد،بايستى از سرمشق امام حسين پيروى كند.

محمد على جناح(قاعد اعظم پاكستان) :هيچ نمونه‏اى از شجاعت،بهتر از آنكه امام حسين از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمى‏شود.به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربان كرد پيروى نمايند.

چارلز ديكنز(نويسنده معروف انگليسى) :اگر منظور امام حسين جنگ در راه خواسته‏هاى دنيايى بود،من نمى‏فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟پس عقل چنين حكم مى‏نمايد كه او فقط بخاطر اسلام،فداكارى خويش راانجام داد.

توماس كارلايل(فيلسوف و مورخ انگليسى) :بهترين درسى كه از تراژدى كربلا مى‏گيريم،اينست كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند.آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددى در جايى كه حق با باطل روبرو مى‏شود اهميت‏ندارد و پيروزى حسين با وجود اقليتى كه داشت،باعث شگفتى من است.

ادوارد براون(مستشرق معروف انگليسى) :آيا قلبى پيدا مى‏شود كه وقتى درباره كربلا سخن مى‏شنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غير مسلمانان نيز نمى‏توانند پاكى روحى را كه در اين جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند.

فردريك جمس :درس امام حسين و هر قهرمان شهيد ديگرى اين است كه در دنيا اصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغيير ناپذيرند و همچنين مى‏رساند كه هر گاه كسى براى اين صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشارى نمايد،آن اصول هميشه در دنيا باقى و پايدار خواهد ماند.

ل.م.بويد :در طى قرون،افراد بشر هميشه جرأت و پردلى و عظمت روح،بزرگى قلب و شهامت روانى را دوست داشته‏اند و در همينهاست كه آزادى و عدالت هرگز به نيروى ظلم و فساد تسليم نمى‏شود .اين بود شهامت و اين بود عظمت امام حسين.و من مسرورم كه با كسانى كه اين فداكارى عظيم را از جان و دل ثنا مى‏گويند شركت كرده‏ام،هر چند كه 1300 سال از تاريخ آن گذشته است .

واشنگتن ايروينگ(مورخ مشهور آمريكايى) :براى امام حسين«ع»ممكن بود كه زندگى خود را با تسليم شدن اراده يزيد نجات بخشد،ليكن مسؤوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمى‏داد كه او يزيد را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنى اميه آماده ساخت.در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در روى ريگهاى تفتيده عربستان،.(2)روح حسين فنا ناپذير است.اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من،اى حسين!

توماس ماساريك :گر چه كشيشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسيح مردم را متأثر مى‏سازند،ولى آن شور و هيجانى كه در پيروان حسين«ع»يافت مى‏شود در پيروان مسيح يافت نخواهد شد و گويا سبب اين باشد كه مصائب مسيح در برابر مصائب حسين«ع»مانند پر كاهى است در مقابل يك كوه عظيم پيكر.

موريس دوكبرى :در مجالس عزادارى حسين گفته مى‏شود كه حسين،براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و ماجراجويى يزيد نرفت.پس بياييد ما هم شيوه او را سرمشق قرار داده از زيردستى استعمارگران خلاصى يابيم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجيح دهيم.

ماربين آلمانى(خاور شناس) :حسين«ع»با قربانى كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود،به دنيا درس فداكارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگرى پايدار نيست و بناى ستم هر چه ظاهرا عظيم و استوار باشد،در برابر حق و حقيقت چون پر كاهى بر باد خواهد رفت.

بنت الشاطى :زينب،خواهر حسين بن على«ع»لذت پيروزى را در كام ابن زياد و بنى اميه خراب كرد و در جام پيروزى آنان قطرات زهر ريخت،در همه حوادث سياسى پس از عاشورا،همچون قيام مختار و عبد الله بن زبير و سقوط دولت امويان و برپايى حكومت عباسيان و ريشه دواندن مذهب تشيع،زينب قهرمان كربلا نقش برانگيزنده داشت.

لياقت على خان(نخستين نخست وزير پاكستان) :اين روز محرم،براى مسلمانان سراسر جهان معنى بزرگى دارد.در اين روز،يكى از حزن آورترين و تراژديك‏ترين وقايع اسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسين«ع»در عين حزن،نشانه فتح نهايى روح واقعى اسلامى بود،زيرا تسليم كامل به اراده الهى به شمار مى‏رفت.اين درس به ما مى‏آموزد كه مشكلات و خطرها هر چه باشد،نبايستى ما پروا كنيم و از راه حق و عدالت منحرف شويم.

جرج جرداق(دانشمند و اديب مسيحى) :وقتى يزيد،مردم را تشويق به قتل حسين و مأمور به خونريزى مى‏كرد،آنها مى‏گفتند:«چه مبلغ مى‏دهى؟»اما انصار حسين به او گفتند:ما با تو هستيم.اگر هفتاد بار كشته شويم،باز مى‏خواهيم در ركابت جنگ كنيم و كشته شويم.

عباس محمود عقاد(نويسنده و اديب مصرى) :جنبش حسين،يكى از بى نظيرترين جنبشهاى تاريخى است كه تاكنون در زمينه دعوتهاى دينى يا نهضتهاى سياسى پديدار گشته است…دولت اموى پس از اين جنبش،به قدر عمر يك انسان طبيعى دوام نكرد و از شهادت حسين تا انقراض آنان بيش از شصت و اندى سال نگذشت.

احمد محمود صبحى :اگر چه حسين بن على«ع»در ميدان نظامى يا سياسى شكست خورد،اما تاريخ،هرگز شكستى را سراغ ندارد كه مثل خون حسين«ع»به نفع شكست خوردگان تمام شده باشد.خون حسين،انقلاب پسر زبير و خروج مختار و نهضتهاى ديگر را در پى داشت،تا آنجا كه حكومت اموى ساقط شد و نداى خونخواهى حسين،فريادى شد كه آن تختها و حكومتها را به لرزه درآورد.

آنطون بارا(مسيحى) :اگر حسين از آن ما بود،در هر سرزمينى براى او بيرقى بر مى‏افراشتيم و در هر روستايى براى او منبرى بر پا مى‏نموديم و مردم را با نام حسين به مسيحيت فرا مى‏خوانديم.

گيبون(مورخ انگليسى) :با آنكه مدتى از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم،مع ذلك مشقات و مشكلاتى كه حضرت حسين«ع»تحمل نموده،احساسات سنگين دل‏ترين خواننده را بر مى‏انگيزد،چندانكه يك نوع عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود مى‏يابد.

نيكلسون(خاورشناس معروف) :بنى اميه،سركش و مستبد بودند،قوانين اسلامى را ناديده انگاشتند و مسلمين را خوار نمودند…و چون تاريخ را بررسى كنيم،گويد:

دين بر ضد فرمانفرمايى تشريفاتى قيام كرد و حكومت دينى در مقابل امپراتورى ايستادگى نمود.بنابر اين،تاريخ از روى انصاف حكم مى‏كند كه خون حسين«ع»به گردن بنى اميه است.

سر پرسى سايكس(خاور شناس انگليسى) :حقيقتا آن شجاعت و دلاورى كه اين عده قليل از خود بروز دادند،به درجه‏اى بوده است كه در تمام اين قرون متمادى هر كسى كه آن را شنيد،بى اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود.اين يك مشت مردم دلير غيرتمند،مانند مدافعان ترموپيل،نامى بلند غير قابل زوال براى خود تا ابد باقى گذاشتند.

تاملاس توندون(هندو،رئيس سابق كنگره ملى هندوستان) :اين فداكاريهاى عالى از قبيل شهادت امام حسين«ع»،سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطره آن شايسته است هميشه باقى بماند و يادآورى شود. محمد زغلول پاشا(در مصر،در تكيه ايرانيان) :حسين«ع»در اين كار،به واجب دينى و سياسى خود قيام كرده و اينگونه مجالس عزادارى،روح شهامت را در مردم پرورش مى‏دهد و مايه قوت اراده آنها در راه حق و حقيقت مى‏گردد.

عبد الرحمان شرقاوى(نويسنده مصرى) :حسين«ع»،شهيد راه دين و آزادگى است.نه تنها شيعه بايد به نام حسين ببالد،بلكه تمام آزاد مردان دنيا بايد به اين نام شريف افتخار كنند .

طه حسين(دانشمند و اديب مصرى) :حسين«ع»براى به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال كردن از جايى كه پدرش رها كرده بود،در آتش شوق مى‏سوخت.او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد كرد،تا به حدى كه معاويه تهديدش نمود.اما حسين،حزب خود را وادار كرد كه در طرفدارى حق سختگير باشند.

عبد حميد جودة السحار(نويسنده مصرى) :الحسين«ع»نمى‏توانست با يزيد بيعت كند و به حكومت او تن بدهد،زيرا در آن صورت،بر فسق و فجور،صحه مى‏گذاشت و اركان ظلم و طغيان را محكم مى‏كرد و بر فرمانروايى باطل تمكين مى‏نمود.امام حسين به اين كارها راضى نمى‏شد،گر چه اهل و عيالش به اسارت افتند و خود و يارانش كشته شوند.

علامه طنطاوى(دانشمند و فيلسوف مصرى) :(داستان حسينى)عشق آزادگان را به فداكارى در راه خدا بر مى‏انگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمار مى‏آورد،چندانكه براى شتاب به قربانگاه،بر يكديگر پيشى جويند.

العبيدى(مفتى موصل) :فاجعه كربلا در تاريخ بشر نادره‏اى است،همچنان كه مسببين آن نيز نادره‏اند…حسين بن على«ع»سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پيمبر اكرم وظيفه خويش ديد و از اقدام به آن تسامحى نورزيد.هستى خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا كرد و بدين سبب نزد پروردگار،«سرور شهيدان»محسوب شد و در تاريخ ايام،«پيشواى اصلاح طلبان»

به شمار رفت.آرى،به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن،كامياب گرديد.

پى‏نوشتها
1ـنقل از كتاب«درسى كه حسين به انسانها آموخت»،شهيد هاشمى‏نژاد،ص 447،رهبر آزادگان و منابع ديگر.

2ـالبته امام حسين«ع»در صحراى كربلا شهيد شد،نه ريگزارهاى عربستان!

3ـرهبر آزادگان،ص .67

4ـحياة الامام الحسين،ج 2،ص 246 و .288

5ـمفاتيح الجنان،زيارتهاى مختلف امام حسين«ع»

6ـدر اين زمينه ر.ك:«عنصر امر به معروف در نهضت امام حسين»از شهيد مطهرى.D}

7ـبحار الأنوار،ج 44،ص 328،مقتل خوارزمى،ج 1،ص .186

8ـصحيفه نور،ج 17،ص .60

9ـهمان،ج 16،ص .219

10ـهمان،ج 18،ص .12

11ـهمان،ج 15،ص .204

12ـچكيده مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا،ص .104

13ـدر اين زمينه ر.ك:«فرهنگ جبهه»مهدى فهيمى.

منبع :فرهنگ عاشورا صفحه 279
جواد محدثى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-11-06] [ 10:40:00 ق.ظ ]





  داستان   ...

چه كسى براى حسينم گريه مى كند؟
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم شهادت حسين عليه السلام و ساير مصيبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد:
- پدر جان ! اين گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
رسول خدا فرمود:
- زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم .
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:
- چه كسى بر حسينم گريه مى كند، و به عزادارى او قيام مى نمايد؟
پيامبر فرمود:
- فاطمه ! زنان امتم بر زنان اهل بيتم ، و مردان بر مردان گريه مى كنند و در هر سال ، عزادارى او را تجديد مى كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان ، و هر كه بر گرفتارى حسين گريه كند، دست او را مى گيريم و داخل بهشت مى كنيم . فاطمه جان ! تمام ديده ها روز قيامت گريان است ، مگر چشمى كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براى رسيدن به نعمت هاى بهشت خندان است

داستانهاى بحارالانوار جلد 1نام نويسنده : محمود ناصرى

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:37:00 ق.ظ ]





  داستان کوتاه   ...

جگر گوشه مصطفى صلى الله عليه و آله
آورده اند كه چون حسين (بن ) على عليه السلام را شهيد كردند، عمر سعد پر حيله - عليه اللعنة - فرمود كه حرم امام حسين عليه السلام را بر قتلگاه گذر دادند، ايشان چون آن تنهاى بى سر را ديدند، فرياد بر آوردند و زارى در گرفتند.
زينب عليهاالسلام مى گفت : يا محمداه ! صلى عليك ملائكة السمآاء هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء مقطع الاعضاء، يا محمداه ! بناتك فى العسكر سبايا(880). وا محمداه ! اين سر حسين توست كه سرش باز بريده اند و تن پاره پاره كرده و بر خاك انداخته اند. وامحمداه ! اين جگر گوشه توست كه سرش بر نيزه كرده اند و اينان دختران تو هستند - كه هرگز هيچ نامحرمى قد و بالاى ايشان را نديده است - كه چون اسيران مى برند.
راوى گويد كه به خدا كه از گفتار وى دوست و دشمن در گريه آمدند و اشكها از چشمهاى ايشان روان مى شد و آه واويلاه از نهاد ايشان برمى آمد.

داستان عارفان مؤ لف : كاظم مقدم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-11-03] [ 12:40:00 ب.ظ ]





  داستان   ...

دعوت فقرا به صزف غذا
روزی امام حسين عليه السلام از كنار مساكين عبور مى كرد كه ديد پلاسى پهن كرده و تكه نانى بر گذارده اند و مشغول خوردن هستند. حضرت به آنها سلام كرد و ايشان هم جواب سلام او را دادند. آنگاه وى را دعوت كردند تا باآنها غذا بخورد. امام عليه السلام هم كنار آنها نشست فرمود: اگر غذاى شماصرقه نبود باشماهم غذا مى شدم . سپس فرمود: به منزل من بيايد. فقرا هم به متزل آن حضرت رفتند و امام عليه السلام به آنها غذا و لباس داد و دستور داد مبلغى پول هم به آنها داده شد.

قصه هاى تربيتى چهارده معصوم مؤ لف :محمد رضا اكبرى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:35:00 ب.ظ ]





  زیارت امام حسین   ...

آداب زيارات

اوّل: غسل پيش از بيرون رفتن براى سفر زيارت

دوّم: ترك كلام بيهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه

سوّم: غسل براى زيارت هر امامى و آنكه بخواند دعاى وارده آن را و بيايد آن در اوّل زيارت وارث

چهارم: طهارت از حدث كبرى و صُغرى .

پنجم: پوشيدن جامه هاى پاك و پاكيزه و نو و نيكو است سفيد بودن رنگ آن .

ششم: در وقت رفتن به روضه مقدسه گامها را كوتاه برداشتن و به آرامى و وقار سير نمودن و خاضع و خاشع بودن و سر به زير انداختن و به بالا و اطراف خود التفات ننمودن .

هفتم: خوشبو نمودن خود را در غير زيارت امام حسين عليه السلام .

هشتم: در وقت رفتن به حرم مطهّر زبان را به ذكر تكبير و تحميد و تسبيح و تهليل و تمجيد مشغول كردن و به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّدعَليهمُ السلام دهان را معطّر نمودن .

نهم: بر در حرم شريف ايستادن و اذن دخول طلبيدن و سعى در تحصيل رقّت قلب و خضوع و شكستگى خاطر نمودن به تصوّر و فكر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منوّر و اينكه مى بيند ايستادن او را و مى شنود كلام او را و جواب مى دهد سلام او را چنانچه به همه اينها شهادت مى دهد در وقت خواندن اذن دخول وتدبّر در محبّت و لطفى كه به شيعيان و زائران خود دارند و تاءمّل در خرابيهاى حال خود و خلافها كه به آن بزرگواران كرده و فرموده هاى بى حدّ كه از ايشان نشنيده و آزارها و اذيّتها كه از او به ايشان يا به خاصّان و دوستان ايشان رسيده كه برگشتن آن به آزردن ايشان است و اگر براستى در خود نگرد قدمهايش از رفتن باز ايستد و قلبش هراسان و چشمش گريان شود و اين روح تمام آداب است و شايسته است در اينجا ذكر كنيم اشعار سخاوى و روايتى را كه علامه مجلسى رَحَمهُاللّهُ در بحار از كتاب عيون المعجزات نقل فرموده امّا اشعار سخاوى كه شايسته است در آن حال تمثّل به آنها اين است :

قالُوا غَدا نَاْتى دِيارَ الْحِمى وَيَنْزِلُ الرَّكْبُ بِمَغْناهُمُ
گفتند فردا مى رسيم به سرزمينهاى قرقگاه و كاروان فرود آيد به دولتسراى آنها
فَكُلُّ مَنْ كانَ مُطيعاً لَهُمْ اَصْبَحَ مَسْرُوراً بِلُقْياهُمُ
پس هر كه پيرو ايشان باشد به ديدارشان خوشنود گردد
قُلْتُ فَلى ذَنْبٌ فَما حيلَتى بِاَىِّ وَجْهٍ اَتَلَقّاهُمُ
گفتم پس منى كه گنهكارم چه چاره كنم و به چه رو ايشان را ديدار كنم
قالُوا اَلَيْسَ الْعَفْوُ مِنْ شَاْنِهِمْ لا سِيَّما عَمَّنْ تَرَجّاهُمُ
گفتند مگر شيوه آنها گذشت نيست خصوصاً از كسى كه اميدى به آنها دارد
فَجِئْتُهُمْ اَسْعى اِلى بابِهِمْ اَرْجُوهُمُ طَوْرا وَاَخْشاهُمُ
من هم شتافتم بسوى درگاهشان گاهى به حال اميدوارى و گاهى به حال بيمناكى

و امّا آن روايت شريف چنين است كه وقتى ابراهيم جمّال كه يكى از شيعيان بوده خواست خدمت علىّ بن يقطين رَضِىَ اللَّهُ عَنهُ برسد .
چون ابراهيم ساربان بود و علىّ بن يقطين وزير هارون رشيد بود و به حسب ظاهر شاءن ابراهيم نبود كه در مجلس علىّ وارد شود لهذا او را راه نداد اتّفاقاً در همان سال علىّ بن يقطين به حجّ مشرف شد در مدينه خواست خدمت حضرت موسى بن جعفرعليه السلام مشرف شود حضرت او را راه نداد .و روز دوّم در بيرون خانه علىّ آن حضرت را ملاقات نمود عرضه داشت كه اى سيّد من تقصير من چه بوده كه مرا راه نداديد فرمود به جهت آنكه راه ندادى برادرت ابراهيم جمّال را و حق تعالى اِبا فرموده از آنكه سعى تو را قبول فرمايد مگر بعد از آنكه ابراهيم تو را عفو نمايد على گفت گفتم اى سيّد و مولاى من ابراهيم را من در اين وقت كجا ملاقات كنم من در مدينه ام و او در كوفه است فرمود هرگاه شب داخل شود تنها برو به بقيع بدون آنكه كسى از اصحاب و غلامان تو بفهمد در آنجا شترى زين كرده خواهى ديد آن شتر را سوار مى شوى و به كوفه مى روى علىّ بن يقطين شب به بقيع رفت و همان شتر را سوار شد به اندك زمانى در خانه ابراهيم جمال رسيد شتر را خوابانيد و در را كوبيد ابراهيم گفت كيست گفت علىّ بن يقطينم ابراهيم گفت علىّ بن يقطين بر دَرِ خانه من چه مى كند فرمود بيرون بيا كه امر من عظيم است و قسم داد كه او را اذن دخول دهد چون داخل شد گفت اى ابراهيم آقا و مولى اِبا فرمود كه عمل مرا قبول نمايد مگر آنكه تو از من بگذرى گفت غَفَرَاللّهُ لَكَ پس علىّ بن يقطين صورت خود را بر خاك گذاشت و ابراهيم را قسم داد كه پا روى صورت من گذار و صورت مرا زير پاى خود بمال ابراهيم امتناع نمود علىّ او را قسم داد كه چنين كند پس ابراهيم پا بصورت علىّ بن يقطين گذاشت و رُخِ او را زير پاى خود بِماليد و على مى گفت اَللّهُمَّ اشْهَدْ بار الها تو شاهد باش پس بيرون آمد و سوار شد و همان شب به مدينه برگشت و شتر را بر دَرِ خانه حضرت موسى بن جعفرعليه السلام خوابانيد .

آن وقت حضرت او را اذن داد بر آن جناب وارد شد و حضرت از او قبول فرمود از ملاحظه اين خبر معلوم مى شود كه حقوق اخوان به چه اندازه است .

دهم: بوسيدن عتبه عاليه و آستانه مباركه است و شيخ شهيدرَحَمهُ اللّهُ فرموده كه اگر زيارت كننده سجده كند و نيّت كند كه از براى خدا سجده مى كنم به شكر اينكه مرا به اين مكان رسانيده بهتر خواهد بود .

يازدهم: مقدّم داشتن پاى راست در وقت داخل شدن و مقدّم داشتن پاى چپ در وقت بيرون آمدن مانند مساجد .

دوازدهم: رفتن به نزد ضريح مطهّر به نحوى كه بتواند خود را به آن بچسباند و توهّم آنكه دور ايستادن ادبست وَهْم است زيرا كه وارد شده تكيه كردن بر ضريح و بوسيدن آن .

سيزدهم: در وقت زيارت پشت به قبله و رو به قبر منوّر ايستادن و ظاهراً اين ادب مختص به معصوم است و چون از خواندن زيارت فارغ شد گونه راست را به ضريح بگذارد و به حال تضرّع دعا كند پس گونه چپ را بگذارد و بخواند خدا را به حقّ صاحب قبر كه او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد و مبالغه كند در دعا و الحال پس برود به سمت سَرِ مطهّر و رُو به قبله باءيستد و دعا كند .

چهاردهم: ايستادن در وقت خواندن زيارت اگر عذرى ندارد از ضعف و درد كمر و درد پا و غيرها .

پانزدهم: گفتن تكبير در نزد ديدن قبر مطهّر پيش از شروع در خواندن زيارت و در خبرى است كه هر كه تكبير بگويد پيش روى امام عليه السلام و بگويد لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ نوشته شود براى او رَضْوانُ اللّهِ الاْكْبَر .

شانزدهم: خواندن زيارات مَاءثُوره وارده از سادات اَنام عَليهمُ السلام و ترك خواندن زيارتهاى مخترعه كه بعض ‍ بى خردان از عوام آنها را با بعضى از زيارات تلفيق كرده و نادانان را به آن مشغول ساخته شيخ كلينى رَحَمهُاللّهُ روايت كرده از عبدالرحيم قصير كه گفت وارد شدم بر حضرت صادق عليه السلام و گفتم فدايت شوم از پيش ‍ خود دعائى اختراع كردم فرمود واگذار مرا از اختراع خود هرگاه تو را حاجتى روى دهد پناه بر به حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و دو ركعت نماز كن و هديّه كن آن را بسوى آن حضرت الخ .

هفدهم: بجا آوردن نماز زيارت و اَقَلِّ آن دو ركعتست شيخ شهيد فرموده كه اگر زيارت براى پيغمبر است نماز را در روضه مطَهَّره بجا آورد و اگر در حَرَم يكى از ائمّه است در بالاى سر بجا آورد و اگر بجا آوردآن دو ركعت را در مسجد مكان يعنى مسجد حرم جايز است و علامه مجلسى رَحَمهُ اللّهُ فرموده كه نماز زيارت و غير آن را به گمان فقير در پشت سر و بالاى سر كردن بهتر است و علامه بحرالعلوم نيز در دُرّه فرموده :

وَمِنْ حَديثِ كَرْبَلا وَالْكَعْبَةِ لِكَرْبَلا بانَ عُلُوُّ الرُّتْبَةِ
و از داستان كربلا و كعبه آن است كه كربلا را برترى رتبه عيان گرديده
وَغَيْرُها مِنْ سائِرِ الْمَشاهِدِ اَمْثالُها بِالنَّقْلِ ذِى الشّواهِدِ
و غير آن از ساير مشاهد نيز مانند آن است به موجب نقلى كه شواهدى هم دارد
وَراعِ فيهِنَّ اقْتِرابَ الرَّمْسِ وَ اثِرِ الصَّلوةَ عِنْدَ الرَّاْسِ
و مراعات كن در آنها نزديك شدن به قبر را و انتخاب كن براى خواندن نماز نزديك سر را
وَصَلِّ خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحيحُ كَغَيْرِهِ فى نَدْبِها صَريحٌ
و در پشت سر نماز بخوان زيرا صحيح و غير صحيح تصريح به استحباب آن كرده اند
وَالْفَرْقُ بَيْنَ هذِهِ الْقُبُورِ وَغَيْرِها كَالنُّورِ فَوْقَ الطُّورِ
و فرق ميان اين قبرهاى محترم و غير آنها مانند نور بالاى طور است
فَالسَّعْىُ لِلصَّلوةِ عِنْدَها نُدِبَ وَقُرْبُها بَلِ اللُّصُوقُ قَدْ طُلِبَ
پس مستحب است سعى كنى براى نماز دركنارآن قبور ونزديك شدن به آنها بلكه جسبيدن به آنهامطلوب است

هيجدهم: خواندن سوره يسَّ در ركعت اوّل و سوره الرَّحْمن در ركعت دوّم اگر براى آن زيارتى كه نماز آن مى خواند كيفيّت مخصوصى ذكر نفرموده باشند و آنكه دعا كند بعد از نماز به آنچه وارد شده يا به آنچه در خاطر او مى رسد براى دين و دنياى خود و تعميم دهد در دعا زيرا كه آن به إجابت نزديكتر است .
نوزدهم: شيخ شهيدرَحَمهُ اللّهُ فرموده كه كسى كه داخل حرم مطهّر شود و ببيند كه نماز جماعت منعقد شده است ابتدا به نماز كند پيش از آنكه زيارت كند و همچنين ترك كند زيارت را و داخل نماز شود اگر وقت نماز شده و اگر نه ابتدا كردن به زيارت اولى است چه آن غايت مقاصد او است و اگر در بين زيارت نماز بپا شد مستحب است از براى زائران كه زيارت را قطع كنند و روى آورند به نماز و كراهت دارد ترك آن و بر ناظر حَرَم است كه مردم را امر كند به نماز .

بيستم: شيخ شهيد رَحَمهُ اللّهُ از جمله آداب زيارت شمرده تلاوت كردن قرآن نزد ضَرايح مطهّره و هديّه كردن آن را به روح مقدّس مَزُور و نفع آن به زيارت كننده عايد مى شود و متضمّن تعظيم مَزُور است .

بيست و يكم: ترك نمودن سخنان ناشايسته و كلمات لغو و بيهوده و اشتغال به صحبتهاى دنيويّه كه هميشه در هر جا مذموم و قبيح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است خصوص در اين بقاع مُطهّره و قُباب سامِيَه كه خداى تعالى خبر مى دهد از بزرگى و جَلالَت آنها در سوره نُور ((فى بُيُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ)) الاية .

بيست و دويّم: بلند نكردن صداى خود در وقت زيارت چنانچه در هديّة الزّائرين ذكر كردم .

بيست و سيّم: وداع كردن امام عليه السلام را در وقت بيرون رفتن از بلد آن حضرت به ماءثور يا به غير آن .

بيست و چهارم: توبه و استغفار نمودن به جهت گناهان و بهتر كردن حال و كردار و گفتار خود را بعد از فراغ از زيارت از آنچه دارا بود پيش از زيارت .

بيست و پنجم: انفاق كردن به قدر ميسور بر خادمان آستانه شريفه و سزاوار است كه خدّام آن محل شريف از اهل خير و صَلاح و صاحب دين و مروّت باشند و تحمّل نمايند آنچه از زائرين مى بينند و خشم خود را بر آنها فرو نشانند و غلظت و دُرُشتى بر آنها ننمايند و بر قضاء حوائج محتاجين اقدام كنند و غُرَبا را راهنمائى و دلالت كنند اگر راه مقصد را گم نمايند و بالجمله بايست خدّام را كه به حقيقت و راستى مشغول شوند در خدمات لازمه از تنظيف و حراست و محافظت زائران و غيره .

بيست و ششم: انفاق و احسان بر فقراء مجاورين و مساكين متَعَفّفين بلد امام عليه السلام خصوصاً سادات و اهل علم و مُنْقَطِعين كه به مرارت غربت و تنگدستى مبتلا و همواره عَلَمِ تعظيم شعائر الله را برپا نموده و دارا هستند جهاتى را كه ملاحظه هر يك از آنها كافى است در لزوم اعانت و رعايت .

بيست و هفتم: شيخ شهيد فرموده كه از جمله آداب تعجيل كردن در بيرون رفتن است در وقتى كه دَرْك كرد حَظّ خود را از زيارت براى مزيد تعظيم و احترام و شدّت شوق به رجوع و نيز فرموده كه در وقتى كه زنها مى خواهند زيارت كنند بايست كه خود را جدا كنند از مردان و تنها زيارت كنند و اگر در شب زيارت كنند اَوْلى است و بايد كه تغيير وضع كنند يعنى لباس خوب و عالى را به لباس پَسْت بدل كنند كه شناخته نشوند و مخفى و پنهان بيرون آيند كه كسى كمتر ايشان را بيند و شناسد و اگر با مردان زيارت كنند نيز جايز است اگر چه مكروه است .

مؤ لّف گويد از اين كلمات معلوم شد كثرت قبح و شناعت آنچه متعارف شده فعلاً كه زنها به اسم تشرّف به زيارت خود را آرايش نموده با لباسهاى نفيس از خانه ها بيرون مى آيند و در حرمهاى مطهّره مزاحمت با نامحرمان نموده و فشار به بدنهاى ايشان داده يا خود را متصل به ضرايح مطهّره نموده يا در قبله مردمان نشسته مشغول به زيارت خواندن شده و حواسّ مردم را پريشان نموده عُبّادان محل را از زائرين و نماز گذارندگان و مُتَضَرِّعين و گريه كنندگان از كار خود بازداشته و داخل در زمره صآدّين عَنْ سَبيلِ اللّهِ شده الى غير ذلك و فى الحقيقة بايست اين زيارت از آن زنها از منكرات شرع شمرده شود نه عبادات و داخل در مُوبِقات شود نه قُرُبات .

از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به اهل عراق فرمود ((يا اَهْلَ الْعِراقِ نُبِّئْتُ اَنَّ نِسآئَكُمْ يُوافينَ الرِّجالَ فِى الطَّريقِ اَما تَسْتَحْيُونَ)) (اى اهل عراق به من خبر رسيده كه زنهاى شما مى رسند به مردها در راه يعنى برمى خورند به نامحرمان در كوچه وبازارآيا حيا نمى كنيد شماها)

وَقالَ لَعَنَ اللّهُ مَنْ لا يُغارُ وَفِى

و فرمود خدا لعنت كند كسى را كه غيرت ندارد و در

الْفَقيهِ رَوَى الاْصْبَغُ بْنُ نَباتَة عَنْ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسَّلامُ قالَ

كتاب فقيه اصبغ بن نباته روايت كرده از امير مؤ منان عليه السلام و گويد:

سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَظْهَرُ فى اخِرِ الزَّمانِ وَاقْتِرابِ السّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ

شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود: بيرون آيند در آخرالزّمان و نزديك شدن قيامت كه بدترين

الاْزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدّينِ داخِلاتٌ فِى

زمانها است زنانى كه برهنه و عريانند و خود را آراسته اند و از دين بيرون رفته و در

الْفِتَنِ مائِلاتٌ اِلَى الشَّهَواتِ مُسْرِعاتٌ اِلَى اللَّذّاتِ مُسْتَحِلاّتُ

فتنه ها داخل گشته و بسوى شهوات مايل گشته و شتابانند بسوى لذتها و حرامها(ى خدا) را

الْمُحَرَّماتِ فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ

حلال شمرند و اينان هميشه در جهنم خواهند ماند

بيست و هشتم: سزاوار است وقتى كه زُوّار بسيار است كسانى كه سبقت به ضريح گرفته اند تخفيف دهند زيارت را و بيرون روند تا ديگران نيز مثل آنها به قرب ضريح فائز گردند .

منبع :مفاتيح الجنان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:31:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما